respirableness
قابلیت تنفس به ظرفیت یک محیط برای فراهم کردن هوای قابل تنفس اشاره دارد.
respirational
مربوط به تنفس یا فعل و انفعالات تنفسی.
respirative
مربوط به فرآیند تنفس و اندام‌های مرتبط با آن.
respiratored
مربوط به دستگاه‌ها یا وسایلی که به تنفس کمک می‌کنند.
respiratorium
محل یا اتاقی طراحی شده برای تمرینات تنفسی.
respirit
به معنای بازگرداندن روحیه یا انرژی به کسی، به ویژه بعد از یک وضعیت دشوار.
respirometry
علمی که به اندازه‌گیری میزان تنفس و گازهای تبادلی در موجودات زنده می‌پردازد.
respirometric
وابسته به یا مرتبط با اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل تنفس.
respiteless
بدون استراحت یا آرامش، به ویژه در شرایطی سخت یا طاقت‌فرسا.
resplend
به معنای درخشان شدن یا تابیدن با نور و زیبایی.
resplendence
زیبایی و درخشندگی فوق‌العاده، به ویژه در مورد نور یا رنگ.
resplendency
درخشش و زیبایی خیره کننده، به ویژه در شرایطی که روشنایی و رنگ‌های زنده وجود دارد.
resplendently
به طرز خیره کننده و درخشانی، به طور خاص در توصیف شیء یا شخصی که زیبا و جذاب است.
resplendish
به معنای درخشان کردن یا زیباسازی، به ویژه با رنگ یا روشنایی.
resplice
به معنای بازپیوند کردن یا دوباره وصل کردن، به ویژه در زمینه‌های علمی یا فنی.
respliced
به معنای دوباره وصله کردن یا به هم وصل کردن، به ویژه در زمینه‌های فنی.
resplicing
فعالیت وصله کردن دوباره، به ویژه در زمینه‌های هنری یا فنی.
resplit
دوباره تقسیم کردن، به معنای برگرداندن یا بازگشت به تعدادی گروه یا بخش.
respoke
دوباره بیان کردن، شامل بیان مجدد آنچه که قبلاً گفته شده است.
responde
پاسخ دادن، به معنای ارائه یک جواب یا واکنش به یک سؤال یا درخواست.
respondeat
اصطلاحی در حقوق که به معنی مسئولیت رئیس در قبال اعمال زیرمجموعه‌هایش است.
respondendum
پاسخ یا نظری که به یک سؤال یا موضوع داده می‌شود.
respondentia
پاسخ‌دهندگان به یک نظرسنجی یا تحقیق.
responsable
مسئول به معنای کسی است که وظیفه یا مسئولیت خاصی دارد و باید به خوبی آن را انجام دهد.
responsal
مسئول به معنای فردی است که وظایف خاصی را در ارتباطات و پروژه‌ها بر عهده دارد.
responsary
مسئولانه به مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها یا مستندات اشاره دارد که هدف آن بهبود فرایندها یا کیفیت است.
responseless
بدون مسئولیت به معنای عدم وجود کسی است که وظیفه‌ای بر عهده داشته باشد.
responser
پاسخ‌دهنده به فردی اشاره دارد که وظیفه ارائه پاسخ‌ها یا راه‌حل‌ها را بر عهده دارد.
responsibleness
مسئولیت‌پذیری به معنای توانایی و تمایل برای قبول مسئولیت است.
responsibles
مسئولین به افرادی اشاره دارد که وظایف یا مسئولیت‌هایی را بر عهده دارند.
responsion
پاسخ به یک سوال یا درخواست
responsions
پاسخ‌های متعددی که به سوالات یا نظرسنجی‌ها داده می‌شوند.
responsively
با پاسخگویی، به نحو مناسب و سریع به یک موقعیت یا رویداد پاسخ دادن.
responsivity
معیار یا ویژگی که نشان‌دهنده توانایی یک سیستم یا فرد در پاسخ به درخواست‌ها یا تغییرات است.
responsor
فردی که مسئولیت پاسخگویی به سوالات یا مشکلات را به عهده دارد.
responsusa
responsusa به معنای مسئولیت اجتماعی و محیطی است و به تعهد نسبت به رفاه دیگران و مراقبت از کره زمین اشاره دارد.
respot
respot به معنای تغییر مکان چیزها، به ویژه در زمینه باغبانی یا چیدمان است.
resprang
resprang به معنای دوباره پریدن یا بلند شدن است.
respread
respread به معنای پخش کردن دوباره چیزها به ویژه در مورد خاک یا بذرها است.
respreading
respreading به معنای پخش مجدد اطلاعات یا خبرها است.