semislave
نیمهبرده، به کسی اطلاق میشود که تحت شرایط سخت و ناعادلانه کار میکند اما همچنان به طور کامل به وضعیت بردگی وابسته نیست.
semismelting
نیمهذوب شدن، فرایندی است که در آن مواد به حالت نرم یا نیمه مایع درمیآیند بدون اینکه کاملاً ذوب شوند.
semisocial
نیمهاجتماعی، به رفتار یا فعالیت هایی اشاره دارد که کمابیش اجتماعی هستند، اما ارتباطات عمیق یا کامل را شامل نمیشوند.
semisocialism
نیمهسوسیالیسم، نظام اقتصادی است که در آن دولت به طور جزئی بر منابع کنترل دارد، اما بخش خصوصی هنوز هم وجود دارد.
semisocialist
نیمهسوسیالیست، به فردی اطلاق میشود که اعتقادات او ترکیبی از ایدههای سوسیالیستی و سرمایهداری است.
semisocialistic
نیمهسوسیالیستی به سیاستهای اقتصادی اشاره دارد که عناصر سوسیالیستی و سرمایهداری را ترکیب میکند.
semisocialistically
بهطور نیمهسوسیالیستی اشاره به سیاستها و رویکردهایی دارد که ترکیبی از اصول سوسیالیستی و سرمایهداری هستند.
semisociative
نیمهمعنایی به رویکرد یا مدلی اشاره دارد که در آن روابط اجتماعی و روانشناختی ترکیب میشوند.
semisocinian
نیمهسوسیانی به پیروان یا نظریههایی اشاره دارد که معتقد به عدم وضعیت الهی عیسی مسیح هستند، در حالی که برخی اصول مسیحی را حفظ میکنند.
semisomnambulistic
نیمهخوابگرد، حالتی است که فرد در حالی که به خواب رفته است، به طور غیر عمدی فعالیت میکند.
semispeculative
نیمهحدسزنی به نوعی تفکر یا تجزیه و تحلیل اشاره دارد که بر اساس حقایق و مشاهدات کامل نیست.
semispeculatively
بهطور نیمهحدسزنی به روشی اشاره دارد که در آن گمانهزنی و تجزیه و تحلیل ترکیب میشود.
semispeculativeness
نیمهحدسزنی به درجهای از تحلیل و گردآوری شواهد اطلاق میشود که ممکن است ناقص یا ناپایدار باشد.
semispontaneity
نیمهخودجوشی به حالتی اطلاق میشود که در آن برخی عناصر برنامهریزی شده و برخی دیگر به طور خودجوش بروز مییابند.
semispontaneous
نیمهخودجوش به حالتی اطلاق میشود که در آن تصمیم یا اقدام با کمی برنامهریزی و کمی خودجوشی گرفته میشود.
semispontaneously
به طور نیمهخودجوش به معنای انجام کاری با ترکیبی از برنامهریزی و بداههنوازی است.
semispontaneousness
نیمهخودجوشی به وضعیت یا کیفیتی اشاره دارد که در آن عناصر برنامهریزی و بداههنوازی ترکیب شدهاند.