slabline
نقشی یا الگویی که در لایه‌های تخت و ضخیم استفاده شده است و می‌تواند به کارهای هنری عمق بخشد.
slabman
فردی که به کار با لایه‌های سنگی یا مصالح مشابه مشغول است، معمولاً در ساخت‌وساز.
slabness
حالت یا کیفیت تخت بودن یا ضخامت، به ویژه در مورد مواد سخت.
slabstone
سنگ صفحه‌ای، نوعی سنگ بزرگ و کم‌عمق که غالباً در ساخت و ساز و محوطه‌سازی استفاده می‌شود.
slabwood
چوب صفحه‌ای، چوبی که از برش‌های ضخیم و عریض ایجاد می‌شود و معمولاً برای مصارف ساختاری استفاده می‌شود.
slackage
کاهلی، عدم تلاش کافی یا تنبلی در انجام وظایف یا کارها.
slackener
نرم‌کننده، موادی که به کاهش چسبندگی یا سختی در یک ترکیب کمک می‌کند.
slackerism
کاهلی، رویکردی که در آن فرد به طور عمدی از تلاش‌های جدی اجتناب می‌کند.
slackie
کاهل، فردی که تمایل به اجتناب از کار و تلاش دارد.
slackingly
به شیوه‌ای که نشان‌دهنده کم‌کاری یا بی‌توجهی باشد، انجام دادن کارها با بی‌توجهی.
slackly
به شیوه‌ای که توانی نداشته باشد یا سست و ضعیف باشد.
slackminded
شخصی که به مسائل به طور جدی نمی‌پردازد و بی‌توجه است.
slackmindedness
وضعیت بی‌توجهی یا کم‌کاری در تفکر.
slackness
وضعیتی که در آن فشاری وجود ندارد یا سست و ضعیف است.
slackwitted
شخصی که دقت یا سرعت عمل پایینی در تفکر دارد.
slackwittedness
کندذهنی به حالتی اطلاق می‌شود که شخص به راحتی نمی‌تواند موارد را درک کند و به سادگی دچار سردرگمی می‌شود.
slad
کلمه 'slad' یک اصطلاح قدیمی است که به یک جوان اشاره می‌کند و معمولاً در زبان‌های محاوره‌ای خاص به کار می‌رود.
sladang
سلا‌دنگ به نوعی موجود آبزی اشاره دارد که به خاطر حرکات نرم و جذابش شناخته شده است.
slae
سلا به یک قطعه زمین اشاره می‌کند که ممکن است برای کشاورزی یا ساخت و ساز مورد استفاده قرار گیرد.
slaggability
قابلیت ضایعات‌سازی به خواص ماده اطلاق می‌شود که نشان می‌دهد چگونه می‌توان آن را به ضایعات تبدیل کرد.
slaggable
قابل ضایعات‌سازی به موادی اشاره دارد که قابلیت تبدیل شدن به ضایعات را دارند.
slagger
انتقادگر، فردی که به طور مداوم و بی‌دلیل دیگران را انتقاد می‌کند.
slaggy
بی‌حالت، بی‌روح، و معمولاً به اشاره به یک وضعیت درهم و برهم.
slaggier
به معنای بیشتر بی‌حالت و بی‌روح، وضعیتی که از حالت غیرمنظم و نامرتب برخوردار است.
slaggiest
به معنای بی‌حالت‌ترین و ناکارآمدترین وضعیت یا اجرا در میان موارد مختلف.
slagless
بدون بی‌حالی و خستگی، حالتی مثبت و شکوفا را نشان می‌دهد.
slaglessness
حالت عدم بی‌حالی، کیفیتی که نشان‌دهنده نشاط و زندگی است.
slagman
کارگر خاکه، فردی است که در صنعت بازیافت و مدیریت ضایعات فلزی فعالیت می‌کند.
slayable
قابل کشتن، نوعی توصیف برای موجوداتی که می‌توانند در میدان نبرد به خاک بیفتند.
slaister
سلاستر، اصطلاحی برای توصیف فردی که تنبل است یا به تعویق انداختن کارها تمایل دارد.
slaistery
سلاستری، حالتی که در آن فرد تنبلی یا تعویق در کارها را تجربه می‌کند.
slait
لبه، ابزاری برای برش یا اصلاح که دقت بالایی دارد.
slakable
قابل کنترل، نوعی توصیف برای کارهایی که با تلاش مناسب می‌توان آنها را به اتمام رساند.
slakeable
قابل رفع، به معنای این است که یک نیاز یا خواسته می‌تواند با چیزی برآورده شود.
slakeless
بدون ترمیم، به شرایطی اشاره دارد که در آن آب یا ترمیم یافت نمی‌شود.
slaker
شخصی که از کار و تلاش فراری است و معمولاً در تلاش برای اجتناب از مسئولیت‌هاست.
slakers
افرادی که به طور مداوم از مسئولیت‌ها و کارهای خود دوری می‌کنند.
slaky
لزج و نرم است و به خصوص برای توصیف مواد نرم و مرطوب استفاده می‌شود.
slakier
شکل مقایسه‌ای لزج، نشان‌دهنده اینکه چیزی از لحاظ لزجی بیشتر از دیگری است.
slakiest
شوند، چیزی که بسیار نرم و لزج است.