supervisee
فردی که تحت نظارت یک سرپرست یا مدیر کار میکند.
supervisionary
نظارتی، مربوط به شخص یا نقشی که در نظارت به کارها و وظایف دیگران مشغول است.
supervisive
نظارتی، به معنای ارتباط با نظارت و هدایت بر روی یک گروه یا افراد.
supervisorship
مسئولیت نظارت، موقعیتی که فرد مسئولیت نظارت بر یک گروه یا پروژه را دارد.
supervisual
فوقبینایی، به معنای تصویری که فراتر از ادراک معمول است.
supervisually
بهصورت نظارتی، به معنای بیان یا ارائه اطلاعات به شیوهای که بر نظارت تأکید دارد.
supervisure
نظارت، به معنای فرآیند و روشهای نظارتی بر روی کارمندان یا فعالیتها.
supervital
فوقالعاده حیاتی به معنی ضروری و بسیار مهم است.
supervitality
فوقالعاده حیات، به معنی انرژی و نشاط بسیار زیاد است.
supervitally
به طرز فوقالعادهای، به معنای به شکل حیاتی و ضروری.
supervitalness
فوقالعاده بودن به معنی اهمیت و اثرگذار بودن در یک زمینه.
supervive
زنده ماندن به معنای ادامه حیات و وجود در شرایط دشوار.
supervolition
اراده فوقالعاده به معنای قدرت انتخاب و تصمیمگیری قوی.
supervolute
فوقالعاده پیچیده به معنای بسیار پیچیده یا دچار انحنا و دَور شدن است.
superwise
دارای دانش و حکمت فوقالعاده، شخصی که توانایی درک و تحلیل عمیق مسائل را دارد.
superworldly
بسیار فراتر از دنیا یا واقعیت، به طوری که چیزی غیرعادی و غیرقابل تصور به نظر برسد.
superworldliness
حالت یا کیفیت فراتر بودن از دنیا یا واقعیت، عموماً به ویژگیهای غیرعادی یا غیرمتعارف اشاره دارد.
superwrought
به شدت و با دقت و جزئیات زیاد آماده یا شکل گرفته، معمولاً به هنر یا صنایع دستی اشاره دارد.
superzealous
بسیار پرشور و قابل اعتماد در پیگیری اهداف، به ویژه در مورد عقاید یا اصول خود.
superzealously
با اشتیاق و شور و شوق فوقالعاده، بهویژه در پیگیری اهداف.
supes
سرپرستان یا افراد بالاتر از سطح معمول که به کار یا مدیریت میپردازند.
supination
حرکت یا وضعیتی که در آن کف دست یا پا به سمت بالا یا جلو قرار میگیرد.
supinely
به صورت افروزی یا دراز کشیده به طوری که رو به بالا باشد.
supineness
حالت یا وضعیتی که نشاندهنده بیتحرکی یا عدم علاقه باشد.
supinity
حالت یا وضعیتی که نشاندهنده خمودی و بیعملی باشد.
suplex
سوپلكس، یک تکنیک در کشتی که در آن یک شخص باید حریف خود را به صورت معکوس و بر روی زمین پرت کند.
suporvisory
نظارتی، به معنای نظارت بر انجام کارها و راهنمایی افراد در یک محیط کاریاست.
supp
مکمل، به معنی مادهای که به رژیم غذایی اضافه میشود تا مواد مغذی بیشتری فراهم کند.
suppable
قابل انجام، به معنی اینکه کسی یا چیزی میتواند کاری را انجام دهد.
suppage
پیوست، به معنی اطلاعات اضافی که به یک سند اصلی اضافه میشود.
suppedanea
اصطلاحات جانبی، به معنی واژههای ثانویهای که اطلاعات اضافی را در متن فراهم میآورند.
suppedaneous
به معنی قابل نوشیدن یا سوپ زدن، به ویژه در مورد مایعات داغ.
suppedaneum
ابزاری تاریخی برای خوردن و نوشیدن، بهویژه در فرهنگهای باستانی.