suppedit
تأمین کردن یا فراهم آوردن، مخصوصاً در زمینه منابع یا اطلاعات.
suppeditate
ارائه یا تأمین چیزی به قصد رفع نیاز یا نیاز مخاطب.
suppeditation
عمل تأمین یا ارائه منابع، اطلاعات یا خدمات.
suppering
عمل خوردن شام، به ویژه در یک محیط خانوادگی یا اجتماعی.
supperless
سپرلس به معنای عدم وجود شام یا عدم برگزاری شام است.
suppertime
زمانی که شام سرو می‌شود.
supperward
به سمت شام یا اداره شام حرکت کردن.
supperwards
به سمت شام یا زمان شام.
suppl
چیزهای اضافی که به چیزی دیگر اضافه می‌شوند.
supplace
مکانی که به یک مکان دیگر اضافه می‌شود.
supplantation
جایگزینی به معنای تغییر یا جایگزینی یک چیز با چیز دیگر است، به طور خاص زمانی که یکی به جای دیگری عمل کند.
supplanter
جانشین به کسی اطلاق می‌شود که به جای شخص دیگری قرار می‌گیرد یا نقش او را بر عهده می‌گیرد.
supplanters
جانشینان به افرادی اطلاق می‌شود که جای افراد دیگری را می‌گیرند.
supplantment
جایگزینی به معنای عمل جایگزینی چیزهای کهنه و قدیمی با چیزهای جدیدتر است.
supplely
به معنای نرم، منعطف و با قابلیت حرکت آسان است.
supplementally
به معنای به صورت مکمل و افزودن موارد یا اطلاعات اضافی است.
supplementals
مکمل‌ها، اجزا یا مواد اضافی که برای بهبود یا تکمیل چیزی به آن اضافه می‌شوند.
supplementarily
به‌طور مکمل، به صورت اضافی یا جانبی.
supplementer
کسی که منابع اضافی را برای بهبود یا تکمیل چیزی ارائه می‌دهد.
suppleness
انعطاف‌پذیری، خاصیت نرم بودن و قابلیت انحنای شیء.
suppletive
مکمل، به کار بردن اشکال یا قواعد مکمل در زبان‌شناسی.
suppletively
به‌طور مکمل، به صورت متنوع و مستقل بر اساس زمینه.
suppletory
مکمل، چیزی که برای افزایش یا روشن‌تر کردن اطلاعات یا تجربیات موجود اضافه می‌شود.
suppletories
چیزهای مکمل، که به تقویت یا بهبود چیزی کمک می‌کنند.
suppletorily
به‌طور مکمل، به شیوه‌ای که چیزی را که موجود است، تقویت یا بهبود می‌بخشد.
suppliable
قابل تأمین، به معنی اینکه چیزی می‌تواند فراهم یا تأمین شود.
supplial
تکمیلی، به تغییرات یا اصلاحاتی اطلاق می‌شود که در راستای بهبود انجام می‌شوند.
suppliance
تأمین، عمل تأمین یا فراهم کردن چیزی ضروری.
suppliancy
حالت یا رویکرد نیاز و درخواست از دیگران.
suppliancies
چندین حالت یا رویکرد نیاز و درخواست از دیگران.
suppliantly
به شیوه‌ای نیازمند یا درخواست‌کننده.
suppliantness
خصوصیت یا حالت نیاز به درخواست کمک یا چیزی از دیگران.
supplicancy
حالت یا نحوۀ درخواست و نیاز به کمک.
supplicant
شخصی که درخواست کمک یا لطف می‌کند.
supplicantly
با زاری و التماس، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده نیاز به رحم و شفقت است.
supplicants
افرادی که به درگاه دیگری درخواست کرده یا التماس می‌کنند؛ به‌ویژه در زمینه دین یا درخواست کمک.
supplicat
واژه‌ای باستانی که به فردی که درخواست می‌کند اشاره دارد.
supplicatingly
به شیوه‌ای که نشان‌دهنده نیاز به کمک و درخواست درخواست است.
supplicationer
فردی که درخواست یا دعا می‌کند، به ویژه به‌طور عمومی یا رسمی.
supplicative
به شیوه‌ای مرتبط با توسل و درخواست، نشان‌دهنده التماس و درخواست.