appressorial
مرتبط با اپرسوریا، ویژگی‌هایی که به چسبیدن به سطح‌ها کمک می‌کنند.
appressorium
اپرسوریوم، بخش ویژه‌ای در قارچ‌ها برای ورود به بافت میزبان.
apprest
به معنای رسیدگی، درگیر شدن یا مدیریت یک وضعیت.
appreteur
نقش اداره یا هدایت یک تیم یا فعالیت.
appreve
شخصی که مهارت‌های خاصی در یک زمینه دارد.
appriser
شخصی که ارزش یا کیفیت چیزی را ارزیابی می‌کند.
apprisers
جمع ارزیاب، گروهی از افرادی که به ارزیابی ارزش یا کیفیت می‌پردازند.
apprizal
فرآیند یا عمل ارزیابی چیزی، به ویژه ارزش اقتصادی.
apprizement
عمل ارزیابی، به ویژه در زمینه مالی و اقتصادی.
apprizer
شخصی که به طور خاص برای ارزیابی و تعیین ارزش آموزش دیده است.
apprizers
جمع ارزیاب، گروهی از افراد که به ارزیابی و تعیین ارزش می‌پردازند.
appro
تأیید کردن، به طور رسمی یا غیررسمی اعلام کردن اینکه با چیزی یا کسی موافق هستید.
approachability
قابل دسترس بودن، صفتی که به راحتی برقراری ارتباط و گفتگو با دیگران اشاره دارد.
approachabl
قابل دسترس، صفاتی که به راحتی بتوان با دیگران ارتباط برقرار کرد و با آنها صحبت کرد.
approachableness
قابل دسترس بودن، حالتی که به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می‌شود.
approacher
نزدیک شونده، کسی که به موضوعی نزدیک می‌شود یا به عنوان نخستین فرد به سمت چیزی می‌آید.
approachers
نزدیک‌شوندگان، افرادی که به یک موضوع یا پروژه نزدیکی می‌کنند و به آن می‌پردازند.
approachless
بدون روش یا رویکردی برای پیشبرد یک موضوع یا مسئله.
approachment
نزدیک شدن یا مواجهه با یک زمان یا وضعیت خاص.
approbations
تأیید یا تحسین عمومی از کار یا تلاش کسی.
approbative
مربوط به تأیید یا تحسین.
approbativeness
خاصیت یا ویژگی تأیید یا تحسین، به ویژه در زمینه بازخورد.
approbator
شخصی که تأیید یا تحسین می‌کند.
approbatory
تأییدی، اشاره به چیزی که مورد قبول و تأیید قرار گرفته است.
apprompt
سریع، به موقع، و بدون تأخیر.
approof
تایید، نشان دادن پیش‌نویس یا نمونه‌ای برای تأیید.
appropinquate
نزدیک، در مجاورت، نزدیک بودن به چیزی.
appropinquation
نزدیکی، همجواری یا نزدیکی در زمانی یا مکانی.
appropinquity
نزدیکی، نزدیکی در مکان یا زمان.
appropre
appropre به معنای مناسب و بکار گرفته شده در زمینه‌های مختلف، به عنوان کلید اینجا، به مالکیت اشاره دارد.
appropriable
appropriable به معنای چیزی که می‌توان آن را برای استفاده یا مالکیت به خود اختصاص داد.
appropriament
appropriament به معنای تخصیص یا انتساب منابع یا وجوه به یک هدف خاص است.
appropriative
appropriative به معنای استفاده از آثار یا ایده‌های دیگران به روش خاصی است.
appropriativeness
appropriativeness به معنای سطح یا شاخص مناسب بودن چیزی بر اساس بافت و شرایط است.
appropriator
appropriator به معنای فردی است که از دیگران چیزی را می‌گیرد یا به خود اختصاص می‌دهد.
appropriators
تصمیم‌گیرندگان، کسانی که منابع یا وجوهی را برای استفاده اختصاص می‌دهند.
approvability
قابلیت تأیید، کیفیت یا وضعیت چیزی که می‌تواند تأیید شود.
approvable
قابل تأیید، چیزی که می‌تواند تأیید شود.
approvableness
قابل تأیید بودن، کیفیت یا حالت چیزی که می‌تواند تأیید شود.
approvably
به طور قابل تأیید، به شکلی که می‌تواند تأیید شود.