above ground
بالای سطح زمین، بهویژه در زمینه ساخت و ساز یا مکانهای جغرافیایی.
above-named
مشخص شده یا نام برده شده در بالای متن، بهویژه در اسناد قانونی.
above par
بالاتر از حد استاندارد، در سطحی بالاتر از آنچه که انتظار میرفت.
above the fold
به معنای محتوای قابل دیدن بدون نیاز به اسکرول کردن، معمولا در بالای صفحه.
above the line
در بالای خط، اصطلاحی است که به هزینههایی اشاره دارد که قبل از محاسبه سود و زیان در یک صورتحساب مالیگنجانده میشود.
ab ovo
از ابتدا، از نخستین مراحل یک داستان یا رویداد، اشاره به بیان محتوای کامل.
a bowl of cherries
یک کاسه گیلاس، عبارت است از لذت و خوشبختی، زندگی را همانند یک وقایع خوشایند توصیف میکند.
abp
ABP یک برنامه آموزشی است که به دانشآموزان فرصت میدهد تا مدرک تحصیلی خود را در مدت زمان کوتاهتری به دست آورند.
abracadabra
یک واژه جادویی که در جادوگری برای ایجاد تاثیرات شگفتانگیز تبدیل به یک سنت شده است.
abrade
مالش یا سایش سطحی که منجر به آسیب به آن میشود.
abrasion
خراشیدگی، آسیب به سطحی که به دلیل سایش، تماس یا ریزش مواد مختلف ایجاد میشود.
abrasive
خراشنده، که میتواند سطحی را ساییده و خشن کند یا به طور مجازی به فردی که به راحتی دیگران را میآزارد اشاره میکند.
a brass farthing
فارتینگ برنجی، یک سکه کوچک و قدیمی که در انگلستان استفاده میشد و معمولاً ارزش کمی داشت.
abrazo
بغل، عمل در آغوش گرفتن فردی به عنوان علامتی از محبت و دوستی.
abreact
ابراز احساسات، فرایند آزادسازی یا نشان دادن احساسات سرکوب شده به وسیله بیان آنها.
abreast
در کنار هم یا همانند، به طور خاص در اشاره به قرار گرفتن در کنار هم یا همزمان.
a breed apart
یک نوع خاص یا منحصر به فرد که با دیگران متفاوت است.
abridge
خلاصه کردن یا کاهش طول متن بدون از دست دادن معنی اصلی آن.
abridged
نسخهای از متن که به طرز معناداری کوتاه شده است.
a bridge too far
عبارتی است برای توصیف وضعیتی که هدف یا خواستهای بسیار فراتر از توانایی یا امکانات موجود است.
a broken reed
عبارتی است برای توصیف فرد یا چیزی که ضعیف است و نمیتوان به آن اعتماد کرد.
abruption
جدا شدن ناگهانی یک چیز از چیز دیگر، در پزشکی معمولاً اشاره به جدا شدن جفت از دیواره رحم دارد.
abruzzian
مربوط به منطقه آبراتزی در ایتالیا، به ویژه در مورد فرهنگ و غذا.
abs-
پسوندی که نشاندهنده دور بودن یا جدایی است.
abscess
جمع شدن چرک در ناحیهای از بدن که ممکن است باعث درد و ورم شود.
abscise
به معنای جدا کردن یا برش دادن چیزی به طور کامل.
abscisic acid
اسید ابسکیزیک، هورمونی است که در گیاهان تولید میشود و در پاسخ به شرایط تنشزا نقشی اساسی دارد.
abscissa
ابسکیشا، مختصات افقی یک نقطه در سیستم مختصات دکارتی است.
abseil
ابسیل، تکنیکی برای پایین آمدن از سطح عمودی به وسیله طناب و تجهیزات خاص.
abseiling
ابسیلینگ، عمل پایین آمدن به وسیله طناب از سطح عمودی، معمولاً برای سرگرمی و ماجراجویی.