featy
فیتی، ویژگی یا کیفیت چیزی که جالب و خاص است.
featish
فیتی، وصفی برای علاقه خاص و شدید به چیزی.
featishly
به شیوه‌ای که نشان‌دهنده علاقه شدید یا خاص باشد.
featishness
فیتی، حالت یا کیفیت نشان‌دهنده علاقه خاص و شدید به یک موضوع.
featless
بدون کار، بیانگر عدم وجود دستاوردهای قابل مشاهده یا جذابیت ویژه.
featly
به طرز با مهارت و هنرمندانه، اشاره به مهارت و زیبایی در انجام کارها.
featlier
بیشتر حاکی از داشتن توانایی یا قابلیت‌ها در مقایسه با دیگران.
featliest
بهترین در بین رقبا از نظر مهارت و توانایی، حاکی از برتری قابل توجه.
featliness
حاکی از ویژگی‌های قابل توجه یا توانایی‌های بارز.
featness
حاکی از موفقیت‌ها یا دستاوردهای مستقل و قابل توجه.
featous
فیتوس، صفتی که به ویژگی‌های برجسته یا قابل توجه اشاره دارد.
featural
ویژگی، شامل خصوصیات یا نشانه‌های خاصی که برای شناسایی یا توصیف یک شیء یا مفهوم به کار می‌رود.
featurally
به‌طور فیتورالی، به طرز یا شیوه‌ای که بر اساس ویژگی‌ها است.
featureful
دارای ویژگی‌های متعدد و مفید که در یک شیء یا نرم‌افزار وجود دارد.
featurelessness
عدم وجود ویژگی‌های متمایز یا مشخصه‌ها در یک شیء یا صحنه.
featurely
به طرز یا سبک دارای ویژگی، مرتبط با جنبه‌های خاص.
featureliness
خاصیت یا ویژگی شکل‌گیری یا وجود ویژگی‌ها در یک شیء یا محصول.
featurish
که دارای ویژگی‌های مختلف و بارز باشد، عموماً به شکل گسترده و برجسته.
feaze
تحت تأثیر قرار دادن یا باعث نگرانی شدن.
feazed
احساس اضطراب یا پریشانی کردن.
feazes
مضطرب کردن یا تحت تأثیر قرار دادن.
feazing
احساس اضطراب یا پریشانی.
feazings
اجزای موجود در یک ترکیب یا ترکیب که به آنها طعم، عطر یا ویژگی‌های مشابه می‌بخشد.
febres
گیاهانی که به طور طبیعی در برخی مناطق رشد می‌کنند و معمولاً برای عطر یا خاصیت دارویی شان کاشته می‌شوند.
febricant
ماده‌ای که به کاهش اصطکاک بین دو سطح کمک می‌کند.
febricide
ماده‌ای که برای از بین بردن یا کنترل نباتات ناخواسته یا آفت‌ها استفاده می‌شود.
febricitant
ماده‌ای که برای تحریک یا تسریع در فرایند بهبودی یا تثبیت طراحی شده است.
febricitation
فرایند بهبود خواص بافت یا تکمیل پارچه به منظور افزایش دوام و جذابیت.
febricity
تب‌زایی، حالت تب دار بودن فرد، معمولاً به معنی وجود عفونت یا بیماری است.
febricula
تب‌جزئی، نوعی تب خفیف که معمولاً موقتی و کم‌خطر است.
febrifacient
تب‌کاه، ماده‌ای که باعث کاهش تب در فرد می‌شود.
febriferous
تب‌زا، چیزی که باعث ایجاد تب در فرد می‌شود.
febrific
تب‌زا، به وضعیت یا علائمی که باعث ایجاد تب می‌شود، اشاره دارد.
febrifugal
تب‌کاه، به اقداماتی اطلاق می‌شود که برای کاهش تب انجام می‌گیرد.
febrility
تب‌زایی به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد دچار تب است و معمولاً نشانه‌ای از بیماری است.
febriphobia
ترس غیرمعمول و شدید از تب و بیماری‌های مرتبط با آن.
febris
اصطلاح پزشکی برای تب که معمولاً در متون علمی به کار می‌رود.
febronian
افراد یا پیروان جنبش فبرونی که به‌دنبال اصلاح ساختار و حاکمیت کلیسا بودند.
febronianism
مکتبی فکری که بر اساس نظرات فبرونی شکل گرفته و به‌دنبال اصلاحات در کلیسا بود.
februarius
اسم ماه فوریه در تقویم لاتین که به معنای پاک‌سازی است.