foralite
فورالیت به نوعی ماده سبک که در صنایع دستی و آرایشی استفاده می‌شود، اشاره دارد.
foram
فرام به معنای ارگانیزم‌های دریایی ریزی است که دارای پوسته‌ای هستند و در مطالعه تاریخ زمین‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
foramens
فرامین به سوراخ‌های کوچک در پوسته که اجازه تبادل گاز و مواد را می‌دهند، اشاره دارد.
foraminal
فرامنال به ساختمان‌ها یا فضاهایی اشاره دارد که به اعصاب یا رگ‌های خونی اجازه عبور می‌دهند.
foraminate
فرامینه به ساختارهایی اشاره دارد که حاوی سوراخ‌ها یا منفذهایی هستند.
foraminated
فرامینه به موادی اشاره دارد که دارای سوراخ‌ها یا منفذهایی هستند.
foramination
فرامینه به فرآیند ایجاد سوراخ یا منفذ در ساختارهای بیولوژیکی اشاره دارد.
foraminiferal
فرامینیفر به تک‌سلولی‌های میکروسکوپی اطلاق می‌شود که دیواره‌هایی از کلسیت دارند.
foraminiferan
فرامینیفر به یک نوع میکروارگانیسم تک‌سلولی با پوسته اطلاق می‌شود که در آب‌های اقیانوسی و دریاها زندگی می‌کند.
foraminiferous
فرامینیفرا، اصطلاحی برای توصیف سنگ‌ها یا رسوبات حاوی فرامینیفراها، میکروارگانیسم‌های دریایی کوچک است.
foraminose
فرامینو، ماده‌ای است که بافت آن شبیه به فرامینیفرا بوده و معمولاً در بسترهای دریایی یافت می‌شود.
foraminulate
فرامینیولات، در زیست‌شناسی، به موجوداتی گفته می‌شود که دارای ساختار شل‌های فرامینیفرا هستند.
foraminule
فرامینیول، مرحله اولیه یا جوان یک فرامینیفرا است که می‌تواند به بزرگسالان تبدیل شود.
foraminulose
فرامینیولوز، به پوسته‌ای با ویژگی‌های خاصی اطلاق می‌شود که معمولاً در فرامینیفراهای جوان یا کوچک دیده می‌شود.
foraminulous
فرامینیولوز به ماده‌ای اشاره دارد که دارای ویژگی‌ها یا ساختارهایی مشابه فرامینیفرا است.
forams
فورام، میکروارگانیسم‌های دریایی با ساختار سخت و پوسته‌دار هستند که در لایه‌های خاک و رسوبات اقیانوسی یافت می‌شوند.
forane
فوران، نوعی داروی بیهوشی است که در عمل‌های جراحی به کار می‌رود و باعث از بین رفتن احساس درد می‌شود.
foraneen
فورانین به گروهی از موجودات زنده اشاره دارد که دارای مکانیزم‌های پیچیده‌ای در سیستم گوارش خود هستند.
foraneous
فورانوس به ویژگی‌ها و رفتارهایی اشاره دارد که به سازماندهی و تقسیم گروه‌ها در زندگی اجتماعی مرتبط است.
foraramens
فورارامنس‌ها به ساختارهای خاص در گیاهان اشاره دارد که به فرآیندهای رشد و تکامل آنها مربوط می‌شود.
foraramina
فورارامینا به منفذها یا شکاف‌هایی اشاره دارد که عملکردهای خاصی در سیستم‌های طبیعی دارند.
forasmuch
از آنجا که، به خاطر اینکه، یا به این دلیل که استفاده می‌شود.
forbar
ممنوع کردن، ممانعت کردن。
forbare
از چیزی صرف‌نظر کردن، خودداری کردن.
forbarred
منع شده، ممانعت شده.
forbathe
اجتناب کردن، کناره‌گیری از چیزی.
forbbore
خودداری کردن، پرهیز کردن.
forbborne
به معنای مجبور نبودن یا از چیزی دوری کردن به خاطر احساس مسئولیت یا ادب.
forbearable
قابلیتی برای تحمل یا گذراندن یک وضعیت سخت یا آزاردهنده.
forbearances
سیاست‌هایی که به افراد اجازه می‌دهد تا در شرایط خاص، پرداخت‌های خود را تاخیر یا کاهش دهند.
forbearant
شخصی که صبر و تحمل زیادی از خود نشان می‌دهد.
forbearantly
به معنای انجام عملی با صبر و شکیبایی.
forbearer
شخصی که مسئول حفظ و نگهداری از سنت ها یا ارزش‌ها است.
forbearers
نیاکان، اجداد، افرادی که نسل‌های قبل از فرد خاصی هستند و تأثیر زیادی بر روی او دارند.
forbearingly
با صبر، با شکیبایی، به طریقی که نشان‌دهنده قدرت در تحمل شرایط سخت باشد.
forbearingness
تحمل، شکیبایی، قدرت و استقامت در برابر مشکلات و ناملایمات.
forbecause
به خاطر، به دلیل، اصطلاحی برای بیان دلیل یا علت یک عمل.
forbesite
نوعی ماده معدنی که معمولاً در زمین یافت می‌شود.
forbidal
منع کردن، جلوگیری از انجام چیزی، یک دستور قانونی یا اجتماعی.
forbidals
محدودیت‌هایی که به موجب آن کاری منع می‌شود.