inorganized
در زبان فارسی، غیرسازمانیافته به معنای نداشتن سازمان و نظم در شهر یا برنامهای مشخص است.
inoriginate
در زبان فارسی، در ریشه بودن به معنای نبودن منشأ مشخص یا آغاز و ریشهگذاری در مورد یک پدیده یا ایده است.
inornate
در زبان فارسی، غیرزینتی به معنای سادگی و عدم وجود تزیینات و زرق و برق اضافی است.
inornateness
در زبان فارسی، غیرزینتی بودن به مفهوم سادگی و شیک بودن در طراحی یا شیء است.
inorthography
انورگرافی، مطالعه هجیها و نوشتارهای غیرمعمول در زبانشناسی که به بررسی و تحلیل آنچه که هجی نمیشود یا به شیوه غیرمعمول نوشته میشود، میپردازد.
inosclerosis
اینو اسکلروزیس، وضعیت پزشکی است که در آن بافتهای پیوندی به طور غیرطبیعی سخت میشوند، که معمولاً با عوارضی مانند کاهش انعطافپذیری همراه است.
inoscopy
اینوکپی، روشی برای بررسی و مشاهده ساختارهای داخلی بدن از طریق تکنیکهای خاص پزشکی.
inosculation
اینوکولاسیون، فرایند طبیعی یا مصنوعی پیوستن بافتهای دو گیاه برای رشد مشترک آنها، که در باغبانی و کشاورزی بکار میرود.
inosic
اینوستیک، نوعی اسید که از قندها مشتق میشود و در تحقیقات علمی درباره خصوصیات آن مطالعه میشود.
inosilicate
اینو سیلیکات، کلاسی از مواد معدنی سیلیکاته که ساختار داخلی آنها شامل زنجیرهای سیلیکاته است و در زمینشناسی مطالعه میشود.
inosin
اینسین، نوکلئوزیدی است که از ترکیب اوکسیداسیون و متابولیسم نوکلئوتیدها بهوجود میآید و در فعالیتهای بیوشیمیایی مهمی نقش دارد.
inosinic
اسید اینوسینیک، ترکیبی است که از اینسین بهدست میآید و در متابولیسم مهم است.
inosite
اینسایت، مادهای است که در گیاهان موجود است و نقشهای بیولوژیکی متفاوتی دارد.
inosites
اینسایتها، اشکال مختلفی از مواد شیمیایی هستند که در گیاهان و موجودات زنده یافت میشوند.
inositols
اینسیتولها، گروهی از ترکیبات شیمیایی هستند که در فرآیندهای متابولیک و سیگنالدهی نقش دارند.
inostensible
اینوستنسیل، به وضعیت یا چیزی اشاره دارد که مشهود یا واضح نیست و نیاز به تفسیر دارد.
inostensibly
به معنای وجود چیزی که به طور ظاهری و مشخص قابل مشاهده نیست.
inower
به معنی افزایش یا بهبود کیفیت یا کارایی.
inoxidize
عملی که در آن مادهای از اکسید شدن جلوگیری میشود.
inoxidized
فلز یا مادهای که در اثر تماس با اکسیژن اکسید نمیشود.
inpayment
پرداختی که به طور فوری یا در مرحلهای خاص در قرارداد انجام میشود.
inparabola
منحنی که به شکل دایرهای اعداد است، که در آن هر نقطه دارای فاصله برابری از یک خط و یک نقطه مشخص است.
inparfit
جزئیات یا تحقیقی که ناتمام و ناقص است.
inpensioner
بازنشسته، شخصی که به علت سن یا مدت زمان کار، دیگر در یک شغل فعال نیست و مزایای مالی یا حمایتی دریافت میکند.
inphases
در مراحل، به معنای انجام کار یا پروژهای در قسمتهای جداگانه و مرحلهای است.
inpolygon
در محدوده چند ضلعی، به معنای قرار گرفتن یک نقطه یا شکل در داخل شکل هندسی چند ضلعی است.
inpolyhedron
درون چندوجهی، به معنای قرار داشتن یک شی یا نقطه در داخل یک چندوجهی سهبعدی است.
inponderable
غیرقابل اندازهگیری، به چیزی اشاره دارد که اندازهگیری یا توصیف آن دشوار است.
inport
در بندر، به معنای اینکه یک کشتی یا وسیله نقلیه در بندر قرار دارد و آماده فعالیت است.
inpour
آب یا مایعی که به طور سریع و با شدت زیاد به داخل میریزد.
inpoured
فرم گذشته فعل inpour، به معنای ریختن یا جریان یافتن خود به خود.
inpours
زمان حال فعل inpour، به معنای ریختن یا جریان یافتن به سمت داخل.
inpush
به معنای ارائه یا مطرح کردن ایدهها و نظرات جدید، معمولاً در یک بحث یا جلسه.
inputfile
فایلی که دادهها یا اطلاعات مورد نیاز برای یک فرآیند خاص را فراهم میکند.
inqilab
حادثهای سیاسی یا اجتماعی که منجر به تغییرات بنیادی در ساختار یک جامعه میشود.