interradii
شعاع‌های بین، به شعاع‌های بین دو یا چند دایره اشاره دارد.
interradium
بین شعاع، به فاصله و اندازه‌ای بین شعاع‌های مختلف اشاره می‌کند.
interradius
شعاع بین، فاصله بین دو شعاع هم‌مرکز را توصیف می‌کند.
interrailway
راه‌آهن بین‌المللی به شبکه‌ای از railways گفته می‌شود که کشورها را به هم متصل می‌کند.
interramal
فضاهای بین‌غشاء به فضاهای موجود بین دو یا چند غشای طبیعی اشاره دارد.
interramicorn
اینتررامیکورن به یک ساختار یا شکل خاص اشاره دارد که در زمینه‌های جغرافیایی و علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
interramification
اینتررامیفیکیشن به تقسیمات و تأثیرات مختلفی اشاره دارد که از یک نقطه شروع می‌شود.
interran
اینترران به مفهومی اشاره دارد که در زمینه‌های مختلف علمی و تحقیقاتی به کار می‌رود.
interreact
تعامل بین دو یا چند ماده یا موجود زنده که منجر به تغییراتی در وضعیت یا ترکیب آنها می‌شود.
interreceive
دریافت همزمان اطلاعات یا پیام‌ها توسط دو یا چند سیستم.
interreceived
اطلاعات یا مستندات مشترکاً دریافت‌شده در یک فرآیند یا فعالیت خاص.
interreceiving
دریافت متقابل به عمل تبادل سیگنال‌ها یا داده‌ها بین دو یا چند نقطه یا دستگاه اشاره دارد.
interrecord
ثبت متقابل به جمع‌آوری و ثبت اطلاعات از چندین منبع مختلف به شکلی مرتبط اشاره دارد.
interreflect
تفکر متقابل به معنای تجزیه و تحلیل متقابل افکار یا تجربیات در زمینه خاصی است.
interreflection
تفکر متقابل به فرآیند تبادل و تحلیلی از افکار و ایده‌ها بین افراد اشاره دارد.
interregal
طراحی متقابل به روابطی اشاره دارد که بین چندین سازمان یا بخش وجود دارد.
interregency
همکاری یا تعامل بین ادارات یا سازمان‌های مختلف به منظور دستیابی به اهداف مشترک.
interregent
جانشین، فردی که به طور موقت مقام رهبری یا سلطنت را در زمان عدم حضور فرد اصلی بر عهده می‌گیرد.
interreges
فرمانروایانی که در زمان‌های معین برای پرکردن خلا قدرت در تاریخ حکمرانی می‌کردند.
interregimental
مربوط یا تعلق به روابط و تعاملات بین چندین گردان در یک سازمان نظامی.
interregionally
به صورت بین منطقه‌ای، مربوط به یا در نتیجه تعاملات یا روابط بین مناطق مختلف.
interregnal
مربوط یا مربوط به زمان بین دو سلطنت یا پادشاهی.
interreign
دوره‌ای که در آن هیچ سلطنت یا حکومتی وجود ندارد و معمولاً با تنظمیات خاص مرتبط است.
interrelatedly
به گونه‌ای یکدیگر را تحت تأثیر قرار دادن یا وابستگی متقابل داشتن.
interreligious
مربوط به تعامل یا ارتباط میان ادیان مختلف.
interreligiously
به طور مربوط به تعامل یا ارتباط میان ادیان مختلف.
interrena
مربوط به تعامل یا ارتباط میان نواحی مختلف.
interrenal
مربوط به غدد بین کلیوی.
interrenalism
مفهوم یا نظریه مربوط به تعامل غدد بین کلیوی.
interrepellent
بازدارنده متقابل، به ویژگی مواد یا عواملی اطلاق می‌شود که مانع از نزدیک آمدن یا تعامل می‌شوند.
interrepulsion
بازدارندگی متقابل به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن نیروهای مشابه یکدیگر را از هم دور می‌کنند.
interrer
بازدارنده متقابل، به طراحی یا مفهومی اشاره دارد که تعاملات را محدود یا کاهش می‌دهد.
interresist
بازدارنده متقابل به ویژگی یا توانایی مواد برای مقاومت در برابر تأثیرات اشاره دارد.
interresistance
بازدارندگی متقابل به وضعیتی اشاره دارد که در آن نیروها یا عوامل به یکدیگر مقاومت می‌کنند.
interresistibility
بازدارندگی متقابل به وضعیت یا ویژگی مواد یا سیستم‌ها اشاره دارد که در برابر فشارها یا تأثیرات مقاومت می‌کنند.
interresponsibility
هم‌مسئولیت، مسئولیت مشترک میان اعضای یک گروه یا تیم که بر اساس آن هر فرد نه تنها برای کار خود، بلکه برای کار دیگران نیز مسئول است.
interresponsible
مسئول به صورت هم‌مسئول، به وضعیتی اشاره می‌کند که افراد در یک گروه یا تیم برای یکدیگر مسئولیت‌پذیر هستند و از یکدیگر حمایت می‌کنند.
interresponsive
هم‌پاسخ، به سیستمی اشاره دارد که به تغییرات به سرعت و به طور مؤثر واکنش نشان می‌دهد.
interreticular
بین‌پرده‌ای، ساختارهایی در بیولوژی که در ارتباط میان سلول‌ها یا بافت‌ها نقش دارند.
interreticulation
بین‌پرده‌ای، به فرایندی اشاره دارد که در آن شبکه‌ها یا مسیرها به هم متصل می‌شوند.