mislikers
افرادی که چیزی را نمی‌پسندند یا انتقاد می‌کنند.
mislikingly
به طور ناپسند یا با نارضایتی صحبت کردن.
mislin
نقص یا اشکال در یک گزارش یا توضیح.
mislippen
اشتباه در بیان یا گفتار.
mislit
انتشار نادرست متنی یا اطلاعاتی.
mislive
زیستن به شکلی غیرواقعی یا نادرست.
mislived
بد زندگی کردن، زندگی‌ای که به درستی با اهداف و آرزوها هماهنگ نباشد.
mislives
بد زندگی کردن، زندگی کردن به شیوه‌ای ناهماهنگ با اهداف واقعی.
misliving
بد زندگی کردن، به مسیر نادرست رفتن در زندگی.
mislled
کسی را به اشتباه هدایت کردن یا اطلاعات نادرست دادن.
mislocate
اشتباه در مکان گذاشتن یا شناسایی چیزی.
mislocated
در مکان نادرست قرار دادن یا شناسایی کردن.
mislocating
به اشتباه در مکان نامناسب قرار دادن یا یافتن چیزی.
mislocation
قرارگیری یا مکان نادرست چیزی.
mislodge
به اشتباه در جای نامناسب قرار دادن چیزی.
mislodged
به اشتباه در جا یا مکان نامناسب قرار گرفته است.
mislodges
به اشتباه در مکان نامناسب قرار می‌دهد.
mislodging
عمل به اشتباه قرار دادن چیزی در مکان نادرست.
misluck
بدشانسی، عدم موفقیت در بدست آوردن چیزی که انتظار می‌رفت.
mismade
بد ساخته‌شده، چیزی که به درستی یا با کیفیت مناسب ساخته نشده است.
mismake
بد درست کردن، انجام عملی نادرست در فرآیند تولید یا ساخت.
mismaking
فرآیند بد درست کردن، نادرست انجام دادن یک کار یا پروژه.
mismanageable
غیر قابل مدیریت، وضعیتی که در آن کنترل یا اداره یک چیز دشوار یا غیرممکن است.
mismanager
مدیر نادرست، شخصی که به طور ضعیف یا ناکارآمد مدیریت می‌کند.
mismannered
کسی که رفتار ناپسند، بی‌ادب یا بی‌احترام دارد.
mismanners
رفتارهای ناپسند که نشان‌دهنده بی‌احترامی یا بی‌ادبی هستند.
mismark
علامت زدن یا نشانه‌گذاری نادرست.
mismarked
کالا یا ماده‌ای که به طور نادرست علامت‌گذاری شده است.
mismarking
فرایند یا عمل علامت‌گذاری نادرست.
mismarks
نقاط علامت‌گذاری نادرست.
mismarry
ازدواج نامناسب، به معنای ازدواجی است که در آن افراد به اشتباه انتخاب می‌کنند یا شرایط مناسبی برای ازدواج ندارند.
mismatchment
عدم انطباق یا نادرستی تطابق، وضعیت یا عملی است که در آن اجزا یا مفاهیم با یکدیگر سازگار نیستند.
mismaze
گمراه کردن، به معنای ایجاد سردرگمی یا ادراک نادرست در افراد است.
mismean
به اشتباه تعبیر کردن، زمانی است که فرد معانی نادرستی از کلمات یا عبارات دیگران برداشت کند.
mismeasurement
اندازه‌گیری نادرست، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن مقادیر یا اندازه‌ها به درستی ارزیابی نمی‌شوند.
mismeet
اشتباه ملاقات کردن، به معنای دیدار نادرست یا عدم تطابق در زمان یا مکان ملاقات است.
mismeeting
جلسه‌ای که به اشتباه برگزار می‌شود و معمولاً هدف یا موضوع آن به درستی مشخص نیست.
mismeets
ملاقات نادرست با افراد که معمولاً ناشی از یک سوء تفاهم است.
mismenstruation
نظم قاعدگی نادرست که ممکن است به دلایل مختلف بروز کند و نشانه‌ای از مسائل بهداشتی باشد.
mismet
برنامه‌ریزی یا ترتیب نادرست جلسات یا ملاقات‌ها.