noncontinuation
به معنای توقف یا عدم ادامه یک روند، برنامه یا رقابت.
noncontinuity
به معنای فقدان تداوم یا انسجام در یک پروسه یا مفهوم خاص.
noncontinuous
غیرپیوسته به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرآیند یا فعالیت به طور مداوم رخ نمی‌دهد.
noncontinuously
به صورتی که به طور پیوسته و مداوم ادامه نداشته باشد.
noncontinuousness
وضعیتی که در آن چیزی به طور مداوم وجود ندارد یا متوقف شده است.
noncontraband
اقلامی که قانونی هستند و توسط قانون ممنوع نشده‌اند.
noncontrabands
چندین کالا یا اقلامی که قانونی هستند و ممنوع نیستند.
noncontraction
وضعیتی که در آن کاهش یا انقباض اتفاق نمی‌افتد.
noncontractual
غیر قراردادی، اصطلاحی است که به توافق‌هایی اشاره دارد که الزامات قانونی ندارند.
noncontradictory
غیرمتناقض، به معنای عدم تعارض یا تضاد در اظهارات یا اطلاعات.
noncontradictories
غیرمتناقض‌ها، جملات یا اظهاراتی هستند که در تضاد با یکدیگر نیستند.
noncontrariety
غیرمقابله، وضعیتی است که در آن دو گزاره به طور همزمان می‌توانند درست باشند.
noncontrarieties
غیرمقابله‌ها، به حالاتی اشاره دارد که در آن دو موضع در تضاد نیستند.
noncontrastable
غیرقابل مقایسه، به حالتی اشاره دارد که نمی‌توان دو شیء یا مفهوم را در کنار هم با هم مقایسه کرد.
noncontrastive
غیرتضادی به معنای عدم وجود تضاد بین دو یا چند عنصر است و معمولاً به تحقیقات یا تجزیه و تحلیل‌هایی اطلاق می‌شود که بیشتر بر روی شباهت‌ها تمرکز دارند.
noncontributable
غیرقابل مشارکت به معنای ناتوانی در افزودن یا کمک به یک عمل یا نظر است.
noncontributing
غیرمشارکتی به معنای عدم مشارکت یا نقش در یک فرآیند یا فعالیت است.
noncontribution
عدم مشارکت به شرایطی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی سهمی در یک عمل یا پروژه ندارد.
noncontributive
غیرمشارکتی به توصیف نقش یا وضعیتی می‌پردازد که در آن فرد هیچ کمکی به فرآیند نمی‌کند.
noncontributively
به شکل غیرمشارکتی، به معنای ناتوانی در افزودن ارزش یا تاثیر مثبت به یک کنش است.
noncontributiveness
عدم مشارکت به معنی نداشتن سهم یا نقشی در فعالیت یا پروژه‌ای است که ممکن است احساس ناتوانی یا طرد ایجاد کند.
noncontributor
غیر مشارکت‌کننده به کسی اطلاق می‌شود که در فعالیت‌های گروهی یا پروژه‌ها کمکی نمی‌کند یا هیچ سهمی ندارد.
noncontributories
غیر مشارکت‌کنندگان به موارد یا افرادی گفته می‌شود که نتایج مثبتی به یک پروژه یا تحلیل نمی‌افزایند.
noncontrivance
عدم ساختگی به معنای عدم طراحی یا ساختگی بودن در رفتار یا اثر است که به احساس واقعی بودن منجر می‌شود.
noncontrollable
غیرقابل کنترل به چیزی اطلاق می‌شود که نمی‌توان بر آن تسلط داشت یا آن را تحت کنترل درآورد.
noncontrollablely
به طرز غیرقابل کنترلی به معنای عدم توانایی در مدیریت یا کنترل واکنش‌ها یا احساسات است.
noncontrollably
به صورت غیرقابل کنترل و بدون توانایی در کنترل احساسات یا رفتار.
noncontrolled
که تحت کنترل نیست یا قابل کنترل نمی‌باشد.
noncontrolling
غیر از آنکه بر دیگران تسلط داشته باشد یا بر رفتار آنها کنترل کند.
noncontroversially
به گونه‌ای که باعث ایجاد جنجال یا اختلاف نظر نشود.
noncontumacious
غیر از آنکه نافرمانی کند یا به دستورات بی‌احترامی کند.
noncontumaciously
به‌طور غیرمخالف و با احترام به دستورات.
noncontumaciousness
عدم عصیان به معنای نداشتن احساس نافرمانی یا تمرد نسبت به قانون یا نظم است.
nonconvective
غیرجریان‌زا به معنای عدم انتقال حرارت یا گرما به وسیله جریان مایعات یا گازهاست.
nonconvectively
به صورت غیرجریان‌زا به معنای انتقال حرارت یا انرژی بدون به‌کارگیری حرکت مایعات یا گازهاست.
nonconveyance
عدم انتقال به معنای عدم ارائه یا ارسال اطلاعات یا اشیاء به شخص دیگر است.
nonconvenable
غیرقابل تشکیل به معنای نداشتن شرایط برای برگزاری یا تجمع افراد است.
nonconventional
غیرمعمول به معنای عدم پیروی از سنت‌ها یا هنجارهای رایج در یک زمینه یا موضوع است.
nonconventionally
به صورت غیرمتعارف؛ به معنای عمل کردن یا فکر کردن به شیوه‌ای که با استانداردها یا قواعد معمول مغایرت دارد.
nonconvergence
غیر همگرایی؛ به حالتی اطلاق می‌شود که یک سری یا دنباله به یک مقدار ثابت نزدیک نمی‌شود.