overtimed
به معنای کار کردن بیش از حد زمان معین و فراتر از انتظار است.
overtimer
اضافهکار به شخصی اطلاق میشود که معمولاً ساعتهای بیشتری را نسبت به زمان تعیینشده کار میکند.
overtimes
اضافهکار به ساعتها یا کارهایی اطلاق میشود که فراتر از ساعتهای معمول کاری انجام میشود.
overtimid
به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد بیش از حد خجالتی و کمرو است.
overtimidity
وضعیتی که در آن شخص به دلیل خجالت بیش از حد نمیتواند به راحتی با دیگران تعامل کند.
overtimidly
به طور خجالتی، به شیوهای که نشاندهنده عدم اعتماد به نفس باشد.
overtimidness
وضعیتی که در آن فرد به دلیل عدم اعتماد به نفس زیاد به سختی در محیطهای اجتماعی وارد میشود.
overtiming
اضافهکاری به معنای صرف زمان بیشتر از حد معمول برای انجام یک کار یا پروژه است.
overtimorous
بسیار ترسو یا تردید کننده، به ویژه در موقعیتهای اجتماعی یا چالشبرانگیز.
overtinsel
زیبا کردن یا تزئین چیزی به طور بیش از حد.
overtinseling
اوتینسلینگ، فرایندی درختی است که در آن ساپورت عمیق و مساعد به رشد صحیح درخت کمک میکند.
overtint
اوتینت به رنگی اضافه یا بافتی اطلاق میشود که برای شفافسازی یا تاکید بر یک موضوع به کار میرود.
overtipple
اوتیپِل، به چکیدن یا پاشیدن آب به شکل زیبایی اشاره دارد.
overtippled
چکیده شده به حالتی که سطحی مملو از پدیدههای ریز مانند قطرات آب یا دیگر اشیاء باشد.
overtippling
چکیدهای که به حالت همگامسازی یا حرکت آب بر روی سطحی اشاره دارد.
overtiredness
خستگی بسیار، وضعیتی که در آن فرد تحت تاثیر خستگی زیاد قرار میگیرد.
overtitle
عنوان صریح، عنوانی است که به وضوح و بدون رمز و راز، موضوع یا محتوای یک اثر را نشان میدهد.
overtness
صراحت به معنی وضوح و شفافیت در اعمال یا بیان احساسات است.
overtoe
در حاشیه یا لبه چیزی قرار گرفتن به گونهای که بیفتید یا کنترل خود را از دست بدهید.
overtoil
به کار زیاد و طاقتفرسا اشاره دارد که ممکن است بیفایده باشد.
overtoiled
به حالتی اشاره دارد که فرد بیش از حد کار کرده و دچار خستگی و فرسودگی شده است.
overtoiling
به حالت کار کردن بیش از حد اشاره میکند که ممکن است به سلامتی آسیب برساند.
overtoils
زیاد زحمت کشیدن، سخت کار کردن به قدری که ممکن است آسیب ببیند.
overtoise
زیادی وزن یا بار، به ویژه در زمینههای هنری یا طراحی.
overtold
بیش از حد گفته شده، به طوری که جذابیت یا تأثیر اولیه را از دست میدهد.
overtolerance
تحمل بیش از حد، به ویژه نسبت به رفتارهای ناپسند یا غیرمعمول.
overtolerantly
با تحمل زیاد، به طوری که ممکن است اجازه دهد رفتارهای ناخواسته ادامه یابند.
overtongued
زبان افراطی، به ویژه در بیان ایدهها یا احساسات.
overtopple
واژگون کردن و به زمین انداختن چیزی به دلیل نیروی زیاد.
overtorture
برابر کردن و یا به طور افراطی شکنجه کردن چیزی یا کسی.
overtortured
به شدت مورد شکنجه قرار گرفته، احساسات یا بدن آسیب دیده.
overtower
برجسته کردن یا ایستادن به طور قابل توجهی بالاتر از چیزی.
overtrace
دوباره ترسیم کردن یا ایجاد کپی از یک تصویر یا شکل.
overtrack
دوباره پیگیری کردن، به دنبال یک مسیر رفتن یا اطلاعات قبلی برای ارزیابی و بررسی وضعیت کنونی.
overtrader
تجارت بیش از حد، کسی که به طور مکرر معاملات میکند بدون توجه به شرایط بازار.
overtrailed
پیروی از مسیرهای قبلی، به خصوص هنگام جستجو برای یافتن راههای بهتری.