pregladness
حالت یا احساس شادمانی، معمولاً در موقعیتهای خاص یا جشنها.
preglenoid
ساختاری در بدن که به جنبههایی از آناتومی مرتبط میشود.
preglenoidal
منطقهای در مغز که به پردازش اطلاعات بصری مرتبط میشود.
preglobulin
نوعی پروتئین پیشساز که در فرآیند تولید پروتئینهای دیگر در بدن نقش دارد.
pregnability
قابلیت باردار شدن یا محقق شدن بارداری در یک موجود زنده.
pregnantly
به صورت واضح و با معنی، اغلب در زمینه بارداری یا تجربیات مهم.
pregnenolone
پرگننولون یک هورمون اولیه است که در بدن به عنوان پیشساز هورمونهای استروئیدی عمل میکند.
pregolden
دورانی که در آن پیشرفتها و موفقیتها در زمینهای خاص، بهویژه فناوری، به اوج خود رسیدند.
pregolfing
عمل آمادهسازی و تنظیم برای بازی گلف، شامل تمرینات و بررسی تجهیزات گلف.
pregracile
مدلهایی از موجودات یا گیاهان که به دلیل ویژگیها و ساختارهای ظریف و حساس خود، نیاز به مراقبت ویژهای دارند.
pregracious
رفتاری که با محبت و احترام به دیگران همراه است و معمولاً به ایجاد یک جو مثبت کمک میکند.
pregrade
ارزیابی اولیه یک کار یا سند قبل از ارائه نهایی، به منظور بررسی و اصلاح آن.
pregraded
مقالاتی که قبل از ارزیابی نهایی ارزیابی شدهاند و نقاط قوت و ضعف آنها مشخص شده است.
pregrading
فرآیند ارزیابی اولیه قبل از ارزیابی نهایی یک اثر یا تکلیف میباشد.
pregraduation
مراحلی که قبل از فارغالتحصیلی طی میشود، مانند جشنها و مراسمها.
pregranite
سختسنگهایی که به عنوان بخشی از سطح اولیه زمین، پیش از تشکیل گرانیتهای واقعی وجود دارند.
pregranitic
متعلق به یا مشابه با لایههای سنگی قبل از تشکیل گرانیت.
pregratify
عملی که به منظور راضی کردن دیگران قبل از انجام کار اصلی انجام میشود.
pregratification
احساس پیش از رضایت، از قبل احساس خوشحالی یا رضایت در انتظار یک نتیجه مثبت.
pregratified
احساس رضایت از قبل، زمانی که انتظار وجود دارد که یک تجربه مثبت حاصل شود.
pregratifying
تجربهای که قبل از دستیابی به یک هدف مثبت، احساس رضایت میدهد.
pregreet
پیشخوشآمدگویی، عملی که قبل از ورود به مکانی برای استقبال از دیگران انجام میشود.
pregreeting
خوشآمدگویی اولیه که قبل از شروع یک رویداد برای ایجاد فضایی دوستانه انجام میشود.
pregrievance
شکایتی که پیش از وقوع یک وضعیت نامطلوب یا شکایت رسمی ابراز میشود.
pregrowth
پیش رشد به مرحلهای از توسعه اشاره دارد که قبل از رشد اصلی اقتصادی یا تجاری رخ میدهد.
preguarantee
پیش تضمین به نوعی از ضمانت اشاره دارد که قبل از وقوع واقعی میسر میشود.
preguaranteed
پیش تضمین شده به معنای این است که یک نتیجه یا کیفیت به طور قطعی پیش از اتفاق افتادن تضمین شده است.
preguaranteeing
پیش تضمین کردن به معنای ارائه تضمین یا اطمینان پیش از تحقق یک نتیجه است.
preguarantor
پیشگروه به شخص یا نهادی اشاره دارد که قبل از اعطای وام یا ضمانت به صورت پیشینی مسئولیت را به عهده میگیرد.
preguard
پیشگارد به معنی محافظت یا ایمنسازی پیش از وقوع یک خطر است.
preguess
پیشگویی، پیشبینی کردن پاسخها یا نتایج قبل از اینکه واقعاً پیش بیاید.
preguidance
راهنمایی اولیه، راهنمایی یا مشاورهای که قبل از شروع یک فعالیت یا تصمیمگیری ارائه میشود.
preguide
راهنمایی اولیه، هدایت کردن فردی قبل از شروع یک کار یا فعالیت.
preguided
احساس کرده که قبل از اقدام به انجام یک کار، راهنمایی اولیه دریافت کرده است.
preguiding
فرآیند راهنمایی اولیه افراد در خصوص کاری که قرار است انجام دهند.
preguilt
احساس گناه قبل از انجام یک عمل، خصوصاً زمانی که آن عمل ممکن است تأثیراتی داشته باشد.
preguilty
احساس گناهی که به خاطر عمل غلطی که در آینده انجام خواهد شد، پیش از وقوع آن ایجاد میشود.
preguiltiness
حالت یا ویژگی احساس گناهی که قبل از ارتکاب یک عمل نادرست وجود دارد.