premultiplier
پیش ضرب کننده، عدد یا عاملی است که قبل از انجام عمل ضرب در محاسبات به کار میرود.
premundane
پیش دنیوی به مفاهیمی اطلاق میشود که دور از زندگی روزمره و امور عادی هستند.
premune
پیشمونی به اشکالی از اقدام یا روشهایی اشاره دارد که پیش از وقوع مشکل انجام میشود.
premunicipal
پیش شهری به اصول و سیاستهای مرتبط با شهرداریها اشاره دارد که قبل از تأسیس یک شهر یا منطقه در نظر گرفته میشود.
premunire
پیشمونی به معنی اقدامات احتیاطی برای محافظت از خود یا چیزهای ارزشمند است.
premunition
پیشمونی به معنای جلوگیری از وقوع یک رویداد یا عمل به صورت پیشگیرانه است.
premunitory
هشداردهنده، مرتبط با پیشگیری یا فراهم کردن آگاهی قبل از وقوع یک رویداد
premusical
مربوط به موسیقی یا موضوعاتی که قبل از موسیقی اصلی ارائه میشوند
premusically
به شیوهای که قبل از موسیقی اصلی انجام میشود، مرتبط با ساختار یا روند پیش موسیقایی
premuster
تدارکات یا توجیهات قبل از جلسه یا آمادگی برای یک عمل خاص
premutative
پیشتحولدهنده، مرتبط با تغییرات و اثرات پیشرفته
premutiny
پیش طغیانی، نشانههایی که نشاندهنده احتمال وقوع یک طغیان یا شورش است
premutinied
پیشموتینه شده، به معنای تغییر یا تنظیم مجدد شرایط یا ملزوماتی است که قبلاً تعیین شدهاند.
premutinies
پیشموتینهها، جزئیات یا تغییرات پیشین که نیاز به توجه و درک دارند.
premutinying
پیشموتینه کردن، به معنای تغییر یا تنظیم شرایط در اسناد و سیاستها است.
prename
نام کوچک، اولین نام که معمولاً برای شناسایی افراد استفاده میشود.
prenames
نامهای کوچک، نامهای اول افرادی که میتوانند در فهرستها یا مدارک ذکر شوند.
prenanthes
پرنانثها، گروهی از گیاهان گلدار که معمولاً در مناطق معتدل رشد میکنند.
prenarcotic
پیش دارو، دارویی که قبل از تجویز داروی اصلی به منظور تسهیل اثر آن یا کاهش عوارض جانبی داده میشود.
prenares
پرنا رزها، نواحی یا ساختارهایی در بدن که به تنفس و شناسایی بو کمک میکنند.
prenarial
پرناری، مربوط به ناحیهای از بدن که در تنفس نقش دارد.
prenaris
پرناری، اشاره به ویژگیهای خاص ناحیهای که به تنفس مربوط میشود.
prenasal
پیش بینی شده، مربوط به تولید صداها قبل از درگیر کردن راه بینی.
prenatalist
مراقبت پیش از زایمان، به مراقبت هایی که قبل از زایمان انجام میشود، اشاره دارد.
prenatally
قبل از زایمان، مرتبط با دوره بارداری و مراقبتهای لازم در این دوران.
prenational
پیش از ایجاد یک کشور یا رابطهای که به ملتها مربوط میشود.
prenative
مرتبط با گونههایی که به طور طبیعی در یک منطقه وجود دارند.
prenatural
قبل از وقوع عوامل طبیعی یا مرتبط با تحولات طبیعی.
prenaval
مرتبط با فعالیتها و مقررات قبل از نبردهای دریایی.
prender
به معنای روشن کردن یا بهکار انداختن چیزی.
prendre
برای بدست آوردن یا دریافت چیزی استفاده میشود.
preneglect
به معنای نادیده گرفتن پیش از وقوع یک مشکل.
preneglectful
پیش از بیتوجهی، به حالتی اشاره دارد که نشاندهنده عدم توجه یا غفلت از نیازهای دیگران قبل از وقوع اتفاقات منفی است.
prenegligence
بیتوجهی پیش از وقوع، به فقدان مسئولیت و دقت در اقدامات اولیه اشاره دارد که ممکن است به مشکلات جدی منجر شود.
prenegligent
بیتوجه پیش از وقوع، به فردی اطلاق میشود که در قبل از وقوع یک حادثه یا مشکل، به مسؤولیتها و نیازها توجهی نمیکند.
prenegotiate
مذاکره پیش از موعد، به عمل گفتوگو درباره شرایط یا جزئیات قبل از شروع مذاکرات رسمی اشاره دارد.