qualimeter
دستگاه یا ابزاری که برای اندازهگیری کیفیت یا خلوص مواد استفاده میشود.
qualitied
دارای کیفیت، به معنای داشتن ویژگیها یا قابلیتهای خاص.
qualityless
بدون کیفیت، به معنای نداشتن استانداردهای لازم یا ویژگیهای مثبت.
qualityship
هدف از ایجاد یا ارائه کیفیت عالی در محصولات و خدمات که نشاندهنده ارزش و قابلیت اعتماد است.
qually
به معنای به طور مساوی یا به طور یکسان استفاده میشود.
qualmy
حالت یا ویژگی که دیگران را به راحتی و آرامش میآورد.
qualmier
حالت بهتر یا بهبود یافته نسبت به حالت قبلی.
qualmiest
بهترین یا بالاترین سطح کیفیت در یک مقایسه.
qualmyish
نوعی جذابیت که به نظر میرسد ویژگی کیفی دارد.
qualminess
کیفیت یا حالت عدم اطمینان یا نگرانی، به ویژه در موقعیتهای دشوار.
qualmish
احساس عدم اطمینان یا دلتنگی، بهخصوص درباره یک تصمیم یا اقدام.
qualmishly
به گونهای که نشاندهنده نگرانی یا تردید باشد.
qualmproof
قابلیت عدم تحت تأثیر قرار گرفتن از وضعیتهای نامطمئن یا استرس.
qualtagh
سلامی سنتی که معمولاً به عنوان علامتی از احترام یا دوستی به کار میرود.
quam
یک کلمهٔ لاتین که معمولاً برای مقایسه یا توصیف کیفیتها به کار میرود.
quamasia
نام یک جنبه یا نوع خاص در گیاهشناسی.
quamoclit
نام یک نوع گیاه گلدار که گلهای رنگارنگی دارد.
quan
چکیدهای از اندازهای که در زمینههای مختلف به کار میرود.
quandang
نوعی میوه که معمولا در مناطق گرمسیری رشد میکند.
quandangs
نوعی میوه مشابه که در تابستان به دست میآید.
quandy
کواندی، یک واژه خلاقانه و غیررسمی که ممکن است نوآوری یا تفریح را تداعی کند.
quando
کلمهای ایتالیایی به معنی 'چه موقع'.
quannet
کوانت، واژهای برای توصیف یک گروه از افراد با خصوصیات خاص و غیرمعمول.
quanted
کلمهای نشاندهنده توضیح یا بیان یک ایده یا دیدگاه.
quanti
کوانتی، واژهای برای توصیف ابزارهایی که برای اندازهگیری یا سنجش مقدار استفاده میشوند.
quantical
کوانتیک، مربوط به علم کوانتوم و مفاهیم مرتبط با آن.
quanties
مقدارهای قابل اندازهگیری، عموماً در زمینه مقادیر فیزیکی یا عددی اشاره دارد.
quantifiability
قابلیت اندازهگیری یا ارزیابی یک چیزی، بهویژه در دادهها یا اطلاعات آماری.
quantifiably
به نحوی که قابل اندازهگیری باشد، به ویژه در بحثهای علمی و آماری.
quantimeter
ابزاری برای اندازهگیری مقادیر کمیتهای علمی یا فیزیکی.
quanting
عمل اندازهگیری مقادیر یا دادهها بهصورت سیستماتیک و دقیق.
quantitation
عمل اندازهگیری و ارزیابی مقادیر یک ماده یا داده.
quantitativeness
کمیتگرایی به معنای قابلیت اندازهگیری و بیان دادهها به شکل عددی و کمی میباشد.
quantitied
به معنای مشخص کردن مقدار یا اندازه یک چیز به شکل عددی.
quantitively
به معنای ارزیابی یا بیان چیزی به صورت عددی و کمی.
quantitiveness
به معنای کیفیت بیان دادهها به شکل کمّی و قابل اندازهگیری.
quantivalent
دو کمیت که از نظر خاصیت یا مقدار قابل مقایسه و معادل باشند.