rabbanite
ربانایت، اصطلاحی برای اشاره به یهودیان که به سنتهای مذهبی و تعبیرات رباوی پایبند هستند.
rabbies
هاری، بیماری عفونی کشندهای که به وسیله ویروس هاری به وجود میآید و معمولاً از طریق گزش حیوانات منتقل میشود.
rabbin
رابین، فردی با تحصیلات مذهبی در یهودیت که در مسائل دینی و اجتماعی هدایت میکند.
rabbindom
ربیندوم، سلطنت یا حکومت ربانها در یک جامعه یهودی است.
rabbinica
رابینیکا، رشتهای از مطالعات مربوط به متون رابینها و تفسیرات آنها در یهودیت.
rabbinically
شیوهای که در آن مشکلات دینی و اخلاقی با استفاده از آراء و تفسیرات ربیها حل و فصل میشود.
rabbinism
سیستم فکری و عملی در یهودیت که بر اساس آراء و تفسیرات ربیها بنا شده است.
rabbinist
فردی که به دیدگاههای ربیها و تفسیرات آنها احترام میگذارد و بر اساس آنها عمل میکند.
rabbinistic
چیزی که به تفاسیر و آراء ربیها مربوط میشود یا تحت تأثیر آنها است.
rabbinistical
مربوط به آراء و عقاید ربیها، به ویژه در زمینه اخلاق.
rabbinite
افرادی که به سنتهای ربیها و تفسیرات آنها پایبندند.
rabbinitic
ربانی به موارد و مفاهیم مربوط به علم و آموزش حاخامها اشاره دارد، و معمولاً در بافتهای مذهبی یهودیت استفاده میشود.
rabbinize
به فرایند تبدیل کردن موضوعات، رفتارها یا مذاکرهها به شیوهای که مطابق با اصول ربانی باشد، اطلاق میشود.
rabbins
حاخامها به شخصیتهای دینی در یهودیت اطلاق میشود که نقشهای آموزشی و رهبری در جامعه یهودی ایفا میکنند.
rabbinship
حاخامی به مقام یا موقعیت حاخام در یک جامعه یهودی اشاره دارد.
rabbish
ربانی به شیوهای خاص از رفتار یا نظراتی اشاره دارد که به طرز غیرقابل قبول یا غیر معتبر ارائه میشوند.
rabbiship
حاخامی به مجموعه مسئولیتها و وظایف مرتبط با مقام حاخام اطلاق میشود.
rabbitberry
میوهای کوچک و شیرین که معمولاً در مناطق جنگلی رشد میکند و خرگوشها از آن تغذیه میکنند.
rabbitberries
میوههای کوچک متعدد که خرگوشها از آنها تغذیه میکنند.
rabbiteye
نوعی بلوبری که در مناطق گرم و مرطوب رشد میکند و از محبوبترین ارقام بلوبری است.
rabbiter
شخصی کهبه پرورش و نگهداری خرگوشها میپردازد.
rabbiters
افرادی که به پرورش یا نگهداری خرگوشها مشغولند.
rabbity
شبیه به خرگوش، توصیف ویژگیها و حرکات خاص خرگوش.
rabbitlike
خصوصیات و ویژگیهایی که به خرگوش شباهت دارند.
rabbitmouth
دهانی که بیشتر به دهن خرگوش شباهت دارد، به طور خاص در ویژگیها و شکل آن.
rabbitries
جمع کلمه خانه خرگوشی، به محلهای متعدد پرورش خرگوشها اشاره دارد.
rabbitroot
گیاهی که ریشهاش برای خرگوشها جذاب است و آنها علاقه به خوردن آن دارند.
rabbitskin
پوست خرگوش، به خصوص به عنوان ماده ای برای ساخت لباس یا دیگر اشیاء از حیوانات.
rabbitweed
نازک و معمولاً در مناطق خشک رشد میکند و میتواند برای حیوانات و حشرات جاذب باشد.
rabbitwise
با دانش و خلاقیت در موضوعی به ویژه در مورد باغبانی و گیاهان.
rabbitwood
چوبی که معمولاً از درختان خاصی به دست میآید و برای ساخت مبلمان مناسب است.
rabbled
به معنی به هم ریخته یا نامنظم است، به ویژه در مورد اشیاء یا افکار.
rabblelike
شبیه به جمعیت به هم ریخته، رفتار نا منظم و شلخته است.
rabblement
دستهای از افراد که معمولاً از نظم و ترتیب مناسبی برخوردار نیستند و ممکن است به شورش یا بینظمی بپردازند.
rabbleproof
مقاوم در برابر شورش یا جمعیت ناآرام، به گونهای طراحی شده که نتواند تحت تأثیر رفتارهای شلوغ قرار گیرد.
rabbler
شخصی که دیگران را به شورش یا اعتراض تجویز میکند.
rabblers
افرادی که به شورش، اعتراض یا اختلال در نظم عامه میپردازند.
rabblesome
شخص یا چیزی که باعث ایجاد شلوغی و اختلال میشود.