reconfigurability
قابلیت پیکربندی مجدد، به معنای توانایی تغییر تنظیمات یا ساختار یک سیستم یا دستگاه برای انجام وظایف مختلف است.
reconfigurable
قابل بازپیکربندی، به معنای این است که یک سیستم یا نرم‌افزار می‌تواند تنظیمات خود را تغییر دهد یا دوباره تنظیم کند تا با نیازهای جدید سازگار شود.
reconfigurer
بازپیکربندی کننده، فردی است که مسئول تغییر یا تنظیم مجدد یک سیستم یا نرم‌افزار است.
reconfine
بازمحدود کردن، به معنای تعیین مجدد مرزها یا محدودیت‌ها برای یک منطقه یا ویژگی خاص است.
reconfined
دوباره محدود شدن، به معنای برقراری دوباره محدودیت‌ها یا مرزها برای یک مکان یا ویژگی است.
reconfinement
دوباره محدود کردن، فرآیند یا عمل تعیین مجدد مرزها یا محدودیت‌ها است.
reconfining
فرآیند دوباره محدود کردن، به معنی اقدام به محدود کردن یا افزایش محدودیت‌ها در یک منطقه است.
reconfirmation
تأیید مجدد، تأیید دوباره یا تصدیق اطلاعات قبلی است.
reconfirmations
تأیید مجدد، عمل تأیید دوباره به تعداد زیاد است.
reconfiscate
بازپسگیری مجدد، اقدام برای بازپس‌گیری به صورت دوباره است.
reconfiscated
مصادره مجدد، به معنای مصادره چیزهایی است که قبلاً مصادره شده‌اند.
reconfiscating
عمل بازپس‌گیری دوباره، اقدام برای مصادره مجدد است.
reconfiscation
عمل بازپس‌گیری مجدد، به معنای مصادره دوباره است.
reconform
تطبیق مجدد با استانداردها یا الزامات جدید.
reconfound
به طور مجدد گیج کردن یا سردرگم ساختن.
reconfront
دوباره روبرو شدن با مسائلی که قبلاً به آن پرداخته نشده.
reconfrontation
دوباره روبرو شدن با یک مشکل یا موضوع، به ویژه در تلاش برای حل آن.
reconfuse
به طرز مجددی گیج کردن یا سردرگم ساختن.
reconfused
وضعیتی که در آن دوباره دچار گیجی شده‌اید.
reconfusing
دوباره گیج‌کننده، به حالتی اشاره دارد که چیزهایی که قبلاً واضح بودند، دوباره به حالت گیج‌کننده و دشوار برای درک تبدیل می‌شوند.
reconfusion
دوباره گیجی، به حالتی اشاره دارد که بعد از درک اولیه، افراد دوباره در مورد موضوعی سردرگم می‌شوند.
recongeal
دوباره جامد شدن، به حالتی اشاره دارد که یک ماده مایع پس از از دست دادن حرارت دوباره به حالت جامد برمی‌گردد.
recongelation
دوباره جامد شدن، به فرایندی اشاره دارد که در آن یک ماده مایع دوباره به حالت جامد تبدیل می‌شود.
recongest
دوباره متراکم کردن، به عمل پر کردن یا انباشتن مجدد فضایی اشاره دارد.
recongestion
تراکم دوباره، به حالتی اشاره دارد که دلیلی برای کاهش فضا یا به هم فشردگی وجود دارد.
recongratulate
دوباره تبریک گفتن، به کسی که پیشتر به او تبریک گفته‌ای، دوباره تبریک گفتن.
recongratulation
تبریک دوباره، عمل یا احساس تبریک گفتن مجدد به کسی.
reconjoin
دوباره به هم پیوستن، به ویژه در مورد اجزای جدا شده.
reconjunction
دوباره پیوست، عمل به هم پیوستن یا ترکیب دوباره.
reconnection
دوباره ارتباط برقرار کردن، مخصوصاً در مورد روابط انسانی.
reconnoissance
بررسی اولیه، انجام یک گشت یا جمع‌آوری اطلاعات درباره یک منطقه.
reconnoiterer
مأمور شناسایی، فردی که برای جمع‌آوری اطلاعات درباره یک منطقه یا هدف خاص سفر می‌کند.
reconnoiteringly
به طرز مأمور شناسایی، به شیوه‌ای که هدف شناسایی اطلاعات باشد.
reconnoitrer
مأمور شناسایی، فردی که وظیفه‌اش جمع‌آوری اطلاعات درباره یک منطقه است.
reconnoitringly
به طور مأمور شناسایی، با هدف بررسی و جمع‌آوری اطلاعات.
reconqueror
مجدداً فتح‌کننده، فردی که می‌کوشد مناطقی را که قبلاً تحت کنترل او بوده دوباره تصرف کند.
reconsecration
مجدداً مقدس کردن، عمل تجدید مقدس کردن یک مکان مقدس یا مذهبی.
reconsecrations
تجدید تقدس، برگشتی به حالت مقدس یا نیایش مجدد یک مکان یا شی.
reconsent
توافق دوباره، دادن اجازه یا رضایت مجدد برای یک عمل یا فعالیت.
reconsignment
تجدید ارسال، فرآیند ارسال مجدد کالا یا محموله به مکان دیگر.