reimaging
بازآفرینی، به معنای ایجاد یک تصویر جدید و متفاوت از یک برند یا مفهوم.
reimbark
دوباره سوار شدن، به معنای سوار شدن دوباره بر یک وسیله نقلیه یا کشتی.
reimbarkation
دوباره سوار شدن، فرآیندی که در آن افراد دوباره بر یک وسیله نقلیه سوار میشوند.
reimbibe
دوباره نوشیدن یا به یاد آوردن تجربهها، به ویژه احساسات یا خاطرات خوب.
reimbody
دوباره به شکل آوردن یا تجسم یک ایده یا مفهوم به شکلی جدید و بهروز.
reimbursable
قابل بازپرداخت به هزینههایی اطلاق میشود که پس از صرف کردن، میتوان آنها را از یک شخص یا سازمان دیگر دریافت کرد.
reimburseable
به هزینهها یا پرداختهایی اطلاق میشود که امکان دریافت مجدد وجه آنها وجود دارد.
reimburser
فرد یا نهادی که مسئول بازپرداخت هزینهها به دیگران است.
reimbush
بازپرداخت یک بدهی یا هزینه به شخصی.
reimbushment
عمل پرداخت وجهی که به خاطر هزینهای به فرد یا نهادی بدهکار است.
reimkennar
فردی که در زمینه بازپرداخت و مدیریت هزینهها تخصص دارد.
reimmerge
دوباره به سطح آمدن، مخصوصاً بعد از غوطهوری در آب یا یک فضای دیگر.
reimmerse
دوباره غوطهور شدن، به ویژه در یک فعالیت یا موضوع خاص.
reimmersion
دوباره غوطهوری، فرآیند بازگشت به یک وضعیت یا محیط خاص.
reimmigrant
شخصی که به کشور خود برمیگردد پس از اینکه به یک کشور دیگر مهاجرت کرده است.
reimmigration
عمل برگشتن به کشور خود پس از مهاجرت به یک کشور دیگر.
reimpact
دوباره تأثیر گذاشتن، به ویژه در مورد نتایج یا تغییرات.
reimpark
دوباره پارک کردن یک وسیله نقلیه در محل دیگری.
reimpart
دوباره منتقل کردن دانش یا اطلاعات به دیگران.
reimpatriate
دوباره به وطن خود بازگشتن پس از زندگی در کشوری دیگر.
reimpel
دوباره فشار دادن یا هل دادن یک جسم.
reimplant
دوباره نصب کردن یا کار گذاشتن یک جسم یا دستگاه.
reimplantation
عملی که در آن یک عضو یا بافت دوباره در محل اصلی خود قرار داده میشود.
reimplement
عملی که در آن یک سیستم، برنامه یا روش دوباره پیادهسازی میشود.
reimplemented
این واژه به معنای این است که یک سیستم یا ویژگی دوباره به طور کامل پیادهسازی شده است.
reimply
به معنای اشاره دوباره به چیزی بدون بیان مستقیم آن.
reimplied
اشاره به این است که چیزی به طور غیرمستقیم دوباره گفته شده است.
reimplying
به معنای ادامه دادن به اشاره غیرمستقیم به چیزی.
reimportation
واردات مجدد به معنای بازگرداندن کالاهای صادرشده به کشور مبدأ است که تحت قوانین خاصی تنظیم میشود.
reimportune
دوباره درخواست کردن یا التماس کردن از کسی به شکلی که ممکن است آزاردهنده باشد.
reimposure
وضع دوباره یک مالیات یا هزینه بعد از حذف یا کاهش آن.
reimpregnate
دوباره آغشته کردن یا احیای چیزی به مواد و ترکیبات خاصی.
reimpregnated
چیزی که دوباره با ترکیب خاصی آغشته یا احیا شده است.
reimpress
دوباره چاپ کردن یا تأثیر گذاشتن بر روی چیزی به طوری که تأثیر قبلی را بازسازی کند.
reimpression
دوباره چاپ، فرایند بازتولید یک اثر از روی نسخه قبلی.
reimprint
دوباره علامتزدن یا تغییر شکل چیزی به منظور بازسازی تأثیر آن.