remuable
قابل تغییر به معنای این است که یک شیء میتواند دوباره استفاده شود یا بازیافت شود.
remue
باز کردن یا هم زدن چیزی به منظور بهتر ترکیب شدن یا روشن شدن.
remultiply
دوباره ضرب کردن چیزی برای رسیدن به نتیجه جدید یا اصلاح کردن.
remultiplication
فرایند دوباره ضرب کردن، معمولاً به معنای چند برابر کردن دادههای موجود.
remultiplying
عمل ضرب مجدد چیزی، معمولاً به منظور اطمینان از دقت نتایج.
remunerable
قابل پرداخت، مربوط به کارهایی که برای آنها حقوق یا پاداشی در نظر گرفته شده است.
remunerator
شخص یا سیستمی که حقوق یا پاداش به کارکنان میدهد.
remuneratory
پرداختی یا مزایایی که به واسطه کار یا فعالیت به کسی داده میشود.
remunerators
افراد یا نهادهایی که دستمزد یا پاداشی به کسی میدهند.
remurmur
دوباره به آرامی و به صورت غیررسمی صحبت کردن یا زمزمه کردن.
remus
شخصیت اسطورهای در تاریخ روم که به همراه برادرش رومولوس شهر روم را تأسیس کردند.
remuster
دوباره به گروهسازی یا سازماندهی کردن گروهی از افراد یا سربازان اشاره دارد.
remutation
فرآیند تغییر دوباره یا اصلاح یک چیز، به ویژه در سیاق زیستشناسی.
renable
قابل تمدید، به وضعیتی اشاره دارد که امکان تجدید یا ادامه وجود دارد.
renably
به گونهای که قابل تمدید باشد، مرتبط با شرایطی که میتوان آن را تجدید کرد.
renay
تمدید، به عملی اشاره دارد که در آن یک قرارداد یا اشتراک دوباره فعال میشود.
renail
بهرهبرداری از میخ برای اتصال مجدد اجزای مختلف.
renaissancist
رنسانسیست، به فردی اطلاق میشود که به نظریهها و فلسفههای دوره رنسانس علاقهمند است.
renaissant
رنسانسیک، به حالت یا دورهای اشاره دارد که در آن فرهنگ یا هنر دوباره جان میگیرد.
renardine
رنار دین، به حیواناتی اطلاق میشود که ویژگیهای ظاهری مشابه با روباه دارند.
renascency
رنوئنس، به بهبودی و تجدید حیات در زمینههای مختلف، به ویژه در هنر و فرهنگ اشاره دارد.
renascible
قابل رنسانس، به مهارتها یا تواناییهایی گفته میشود که میتوانند دوباره به دست بیایند.
renascibleness
قابلیت رنسانس، به خاصیتی اشاره دارد که نشاندهنده توانایی برای احیاء و تجدید است.
renate
رنات، به پروسهای اشاره دارد که در آن یک چیز دوباره به حالت قبلی یا بهبود یافته خود برمیگردد.
renaturation
رناتوراسیون به فرآیند بازگشت اکوسیستم یا گونهها به شرایط طبیعی و بومیشان اشاره دارد.
renature
احیای طبیعت، به معنای بازگرداندن یا بازسازی محیط طبیعی به شرایط قبلی یا بهبود وضعیت آن.
renatured
به معنای بازسازی یا احیا شده طبیعت که به منظور بهبود شرایط زیست محیطی انجام شده است.
renatures
به معنای فرایندهای احیا یا بهبود طبیعت در مکانهای مختلف.
renaturing
فرایند تبدیل یا بازسازی مکانی به صورت طبیعی و بهتر برای محیط.
renavigate
دوباره تنظیم یا تغییر مسیر، به ویژه در زمینههای ناوبری یا راهیابی.
renavigated
به معنای بازتنظیم یا تغییر مسیر به منظور بهبود کارایی یا سهولت در استفاده.
renavigating
دوباره تنظیم شدن مسیر یا برنامه بهمنظور رسیدن به هدف، خصوصاً در پاسخ به شرایط تغییر یافته.
renavigation
عمل تغییر مسیر یا درست کردن دوباره یک برنامه بر اساس دادهها یا شرایط جدید.
renculus
نوعی گل زیبا و رنگارنگ که معمولاً در باغها کشت میشود.
rended
پاره یا آسیب دیده شدن چیزی بهویژه تحت تأثیر نیروهای سخت مثل طوفان یا فشار.