restorability
restorability به معنای قابلیت بازسازی و احیای چیزی است، به ویژه در زمینه اشیاء و آثار هنری.
restorable
قابل بازیابی، به چیزی اطلاق می‌شود که می‌توان آن را دوباره به حالت قبلی برگرداند.
restorableness
قابل بازیابی بودن، ویژگی یا حالت چیزی که می‌تواند به حالت قبلی بازگردد.
restoral
بازیابی، عمل یا فرآیند بازگرداندن چیزی به حالت قبلی.
restorals
بازیابی‌ها، اشیاء یا آثار بازگشته به حالت قبلی.
restorationer
بازیابنده، شخصی که کار بازیابی و مرمت آثار هنری یا تاریخی را انجام می‌دهد.
restorationist
بازیابنده، شخصی که در زمینه مرمت آثار هنری تخصص دارد.
restoratively
به معنای ترمیمی یا اصلاحی است، به حالتی اشاره دارد که بهبود یا اصلاح یک وضعیت را هدف قرار می‌دهد.
restorativeness
حالت یا کیفیت ترمیمی بودن، به معنای توانایی برای بازگرداندن یا بهبود یک وضعیت.
restorator
شخصی که به ترمیم یا بازسازی اشیاء، به ویژه آثار هنری، اختصاص دارد.
restoratory
به معنای ترمیمی یا اصلاحی که به فرآیند بازگرداندن حالت قبلی یا بهبود اشاره دارد.
restoringmoment
لحظه‌ای که در آن یک احساس یا وضعیت آسیب‌دیده به حالت بهتری برمی‌گردد.
restow
به معنای دوباره جاگذاری یا مرتب کردن اشیاء است.
restowal
دوباره ساماندهی، عمل مرتب کردن مجدد بار یا چیزی که به طریقی جابجا یا ناامن شده است.
restproof
ضد استراحت، نوعی ماده یا ساختار که در برابر استراحت یا آسیب مناسب طراحی شده است.
restr
کنترل کردن یا محدود کردن خود، به ویژه در رفتار یا عادت‌ها.
restraighten
راست کردن مجدد چیزی که به طریقی کج شده یا متوازن نیست.
restraightened
اتخاذ اقداماتی که باعث می‌شود یک شیء یا چیز به حالت راست خود برگردد.
restraightening
عمل یا فرایند راست کردن مجدد چیزی.
restraightens
رستردن دوباره به حالت صحیح، به ویژه در مورد مو یا اشیاء.
restrainability
قابلیت کنترل کردن یک چیز یا رفتار، به‌ویژه در شرایط مختلف.
restrainable
قابل کنترل یا محدود کردن، به ویژه رفتار یا احساسات.
restrainedly
به طور محدود و کنترل‌شده.
restrainedness
حالت کنترل‌شده، خصوصاً در احساسات و رفتار.
restrainer
کننده یا ابزاری که باعث محدود کردن یا کنترل رفتار یا شرایط می‌شود.
restrainers
بازدارنده‌ها، افرادی هستند که برای کنترل وضعیت یا جلوگیری از انجام کارهای خاص مداخله می‌کنند.
restrainingly
به طوری که محدود کننده یا کنترل کننده باشد.
restraintful
محدودکننده، به معنای داشتن رویکردی که حاکی از کنترل و جلوگیری از افراط است.
restrap
دوباره بستن یا تنظیم محکم یک بند یا تسمه.
restrapped
به معنای دوباره بستن یا محکم کردن یک بند یا تسمه.
restrapping
عمل دوباره بستن یا محکم کردن یک بند یا تسمه.
restratification
دوباره‌طبقه‌بندی به معنای سازمان‌دهی مجدد یا جدید طبقات اجتماعی یا اقتصادی است.
restream
دوباره‌پخش به معنای پخش مجدد یک محتوای رسانه‌ای، مانند ویدیو یا زنده، به صورت آنلاین است.
restrengthen
دوباره تقویت کردن به معنای افزایش قدرت یا استقامت چیزی، به ویژه در چارچوب ساختاری است.
restrengthened
دوباره تقویت شده به وضعیت یا حالتی اشاره دارد که در آن قدرت یا استحکام افزایش یافته است.
restrengthening
دوباره تقویت به فرآیند افزایش قدرت یا استقامت در یک زمینه خاص اشاره دارد.
restrengthens
دوباره تقویت کردن به عمل افزایش قدرت یا استقامت اشاره دارد.
restress
دوباره فشار دادن، گاهی به معنای فشار دادن مجدد و یا تمرین دادن مجدد است.
restretch
دوباره کشیدن، اشاره به کشیدن مجدد چیزی دارد که ممکن است بعد از شکستن یا کشش به حالت اولیه خود برگردد.
restricken
دوباره محدود کردن، اشاره به برگرداندن یا تعیین دوباره محدودیت‌ها و قوانین دارد.