sunbreak
لحظهای که نور خورشید از پشت ابرها میتابد.
sunbreaker
ابزاری که برای جلوگیری از تابش مستقیم خورشید به کار میرود.
sunburnedness
روندی که در آن پوست بعد از قرارگیری در معرض آفتاب دچار آسیب میشود.
sunburnproof
محصولی که مانع از سوختگی پوست در برابر تابش مستقیم خورشید میشود.
sunburntness
سرخی و آسیب دیدن پوست ناشی از قرار گرفتن بیش از حد در معرض نور خورشید.
suncherchor
گروهی از خوانندگان که در زیر نور خورشید یا در فضای باز میخوانند.
suncke
احساس بیحالی یا خطرناک ناشی از گرما و آفتاب.
suncup
ظرفی طراحی شده برای جمع آوری و استفاده از نور خورشید.
sundayfied
حالت شاد و آرامی که به روزهای یکشنبه نسبت داده میشود.
sundayish
حس و حال مرتبط با آسانی و آرامش روز یکشنبه.
sundayism
ساندیسم به معنی اهمیت دادن به روز یکشنبه به عنوان روز استراحت و انجام فعالیتهای خانوادگی است.
sundaylike
شبیه یا مرتبط با روز یکشنبه، که به راحتی و آرامش اشاره دارد.
sundayness
حالتی که به آرامش و آسایش مربوط میشود، معمولاً در روز یکشنبه احساس میشود.
sundayproof
چیزی که برای یکشنبه مناسب است و میتواند در برابر سوءاستفاده یا آسیب مقاوم باشد.
sundanesian
مربوط به مردم یا فرهنگهای منطقه ساندا، که در جزیره جاوا از اندونزی قرار دارد، به ویژه در خلال موضوعات اجتماعی و فرهنگی.
sundang
چاقویی سنتی خنجر شکل که معمولاً در جنوب شرق آسیا استفاده میشود.
sundar
زیبا و دلپذیر، قابل تحسین و دلنشین در ظاهر.
sundaresan
نام مردانه هندی، به ویژه در مناطق تامیل نادو.
sundari
دختر زیبا، به ویژه در داستانها و افسانههای هندی.
sundek
نوع خاصی از شلوارک مخصوص ساحل، معمولاً رنگی و راحت.
sunderance
عمل جداسازی، بهویژه در زمینههای ساخت و ساز یا مدیریت.
sunderer
شخصی که چیزی را میشکند یا از هم جدا میکند، به ویژه در زمینه روابط یا افسانهها.
sunderers
جمع کلمه 'شکستدهنده'، افرادی که چیزی را میشکنند یا از هم جدا میکنند.
sunderly
بهطور جدا یا مجزا، در اشاره به مکان یا زمانی که دو یا چند چیز از هم جدا میشوند.
sunderment
عمل یا حالت جدا شدن یا شکستن چیزی، معمولاً در زمینه اجتماعی یا روانی.
sunderwise
بهطور جدا و در عین حال با عزم و هدف، معمولاً در اتخاذ تصمیمات.
sundik
ابزاری سنتی که در کشاورزی یا کارهای مشابه استفاده میشود.
sundowning
سندونیگ به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد مبتلا به زوال عقل در ساعات عصر یا غروب دچار سردرگمی و بیقراری میشوند.
sundra
سندرا به عنوان یک منطقه یا گروه فرهنگی با ویژگیهای خاص شناخته میشود.
sundri
سندری نوعی چوب است که از درختان خاصی به دست میآید و معمولاً در صنعت مبلمان به کار میرود.
sundriesman
سندریفروش به فردی اطلاق میشود که وسایل کوچک و متنوع خانگی را به فروش میرساند.
sundrily
سندری به معنای غیررسمی یا با حالتی غیرجدی صحبت کردن است.
sundryman
سندریفروش به فردی اطلاق میشود که در فروش اقلام مختلف و متنوع کار میکند.
sundrymen
مردانی که کالاهای متنوع و گوناگون میفروشند، مانند مجموعهای از اقلام مختلف از صنایع شکننده و مصرفی گرفته تا کالاهای هنری.
sundriness
حالت یا کیفیت داشتن تنوع و گوناگونی، به ویژه در ارتباط با اجناس یا اقلام.
sune
واژهای قدیمی برای اشاره به خورشید، به ویژه در ادبیات و اشعار.
sunfall
عمل یا زمان غروب خورشید، زمانی که خورشید به افق نزدیک میشود و نور آن کاهش مییابد.
sunfisher
شخصی که به صید ماهی در مناطق آفتابی و ساحلی میپردازد.
sunfishery
فعالیت یا تجارت مرتبط با صید ماهی خورشید، به ویژه در مناطقی با آبهای گرم.