suzerainship
وضعیت یا شرایطی که در آن یک سوزران بر کشور دیگر حاکم است.
suzerainties
شامل مجموعههای مختلف حاکمیتها و تسلطهای سیاسی.
suzette
نوعی دسر یا پنکیک نازک و خوشمزه که غالباً با سس پرتقال سرو میشود.
suzettes
سوئتها نوعی دسر نازک و شیرین هستند که معمولاً با لایههایی از مایع تابهای تهیه میشوند.
suzy
سوزی نامی زنانه است که در بسیاری از فرهنگها محبوبیت دارد.
svabite
اسبابیت به عنوان یک نوع چاشنی یا ماده خوراکی خاص شناخته میشود.
svamin
سوامین به معنای معلم یا مرشد در برخی از سنتهای مذهبی هندو است.
svan
سووان اشاره به گروهی قومی در قفقاز دارد که دارای تاریخ و سنتهای خاص خود هستند.
svanetian
سووانتیان به مردم یا فرهنگ منطقه سووان در گرجستان اطلاق میشود.
svanish
ناپدید شدن، به طور ناگهانی و بدون هیچ نشانهای ناپدید شدن.
svante
نامی خاص، میتواند به عنوان نام شخص یا شخصیت مورد استفاده قرار گیرد.
svantovit
نام خدای جنگ در اساطیر اسلاوی، نماد قدرت و حفاظت.
svarabhakti
یک اصطلاح زبانشناسی که به ناهنجاریهای صوتی در برخی زبانها اشاره دارد.
svarabhaktic
نوعی تخصیص صوتی که به ناهنجاریهای صوتی مربوط میشود.
svaraj
اصطلاحی برای خودمدیریتی و استقلال، به ویژه در زمینه سیاسی.
svarajes
سواراجس به مجموعهای از مفاهیم فرهنگی یا معنوی اشاره دارد که در بعضی از فرهنگها وجود دارد.
svarajs
سواراجس به یکسری از اعتقادات یا آداب و رسوم اجتماعی اشاره دارد که در برخی جوامع شناخته شده هستند.
svarloka
سوارلوکا به قلمرو آسمانی اشاره دارد که در ادبیات مذهبی هندو به تصویر کشیده شده است.
svastika
سواستیکا نمادی است با تاریخچهای طولانی که در بعضی از فرهنگها به عنوان نماد خوبی و شانس شناخته میشود.
svce
SVCE یک سرواژه است که میتواند معانی مختلفی داشته باشد بسته به متن استفاده.
svelt
سورتی به معنای باریک و لاغر است و معمولاً به زیبا و شیک بودن اشاره میکند.
sveltely
به معنی با ظرافت و چابکی حرکت کردن
svgs
فرمت تصویری مقیاسپذیر که برای گرافیکهای وکتور استفاده میشود.
swabber
شخصی که سطوح را با یک تی یا دستمال تمیز میکند.
swabberly
به معنای به طور آراسته و منظم انجام دادن یک کار.
swabbers
افرادی که برای تمیز کردن و ضدعفونی کردن سطوح و ابزارها استفاده میشوند.
swabble
بحث و جدل کردن به خاطر چیزهای کوچک و بیاهمیت.
swack
ضربهای محکم یا صدای ناگهانی ناشی از برخورد چیزی به چیزی دیگر.
swacken
تعمیر و حفظ چیزی بهجای تعویض کامل آن.
swacking
زدن و حرکت سریع برای خارج کردن یا کم کردن چیزی.
swad
احساس یا وضعیت دلپذیر و خوشایند.
swadder
پوشش یا پارچهای که برای خواباندن نوزاد به کار میرود و او را در آن محکم میکنند.
swaddish
سبک مختص به پوشاندن یا محکم نگه داشتن نوزاد به گونهای که احساس امنیت کند.
swaddlebill
نوعی پرنده با نوک بزرگ و منحصر به فرد که در زیستگاههای خاص یافت میشود.
swaddler
فردی که نوزادان را به طور مناسب و با احتیاط پوشش میدهد.
swadeshism
نظریهای در زبانشناسی که به جستجوی واژگان بومی و معنای آنها میپردازد.
swagbelly
سبکی از لباس که معمولاً شامل لباسهای جالب و شیک با جلوهای مدرن است.