advertize
تبلیغ کردن، به معنای ارائه اطلاعات درباره یک محصول یا خدمات به منظور جذب مشتری.
advertized
تبلیغ شده، به چیزی اشاره دارد که به شکل عمومی و مؤثری معرفی شده است.
advertizement
آگهی، بخصوص در زمینه تبلیغ کالا یا خدماتی در رسانه‌ها.
advertizer
تبلیغ کننده، شخص یا شرکتی که اقدام به تبلیغ یک محصول یا خدمات می‌کند.
advertizes
تبلیغ می‌کند، عمل به نمایش گذاشتن یا معرفی یک محصول یا خدمات به عموم مردم.
advertizing
تبلیغات، فرآیند معرفی یا ترویج یک محصول یا خدمات به مشتریان.
adviceful
مشورت دهنده، شخصی که مشاوره‌های مفیدی ارائه می‌دهد.
advisableness
سازگاری، قابلیت مشورت‌دهی یا هنجار سازی یک عمل یا تصمیم.
advisably
به شکل مشورتی، به طور عاقلانه و با توجه به مشورت کردن.
advisal
مشاوره یا توصیه رسمی که به منظور هدایت یا تسهیل تصمیم‌گیری ارائه می‌شود.
advisatory
وابسته به مشاوره یا تجربیات که به دیگران کمک می‌کند.
advisedness
وضعیت یا حالت داشتن مشاوره یا توصیه از دیگران.
advisee
شخصی که مشاوره دریافت می‌کند، به ویژه در محیط‌های آموزشی.
advisees
جمع دانش‌آموزان یا افرادی که مشاوره دریافت می‌کنند.
advisements
مشاوره‌ها یا توصیه‌های رسمی که به منظور هدایت عمل یا تصمیم‌گیری داده می‌شوند.
advisership
سمت یا نقشی که در آن به دیگران مشاوره داده می‌شود، به ویژه در زمینه‌های تصمیم‌گیری یا برنامه‌ریزی.
advisy
به معنای حاوی ویژگی‌های مشاور است، به ویژه در ارائه نظرات یا توصیه‌ها.
advisive
لقب برای توصیف نظرات یا پیامی که جنبه مشاوره‌ای دارد.
advisiveness
کیفیت یا حالت ارائه مشاوره یا نظارت بر دیگران.
adviso
یادداشتی که شامل نکاتی مشورتی است.
advisorily
به شیوه‌ای که مشاوره داده می‌شود.
advitant
پیشرو، یعنی کسی که به ایده‌های نوین و متفاوت فکر می‌کند و آنها را پیاده‌سازی می‌کند.
advocacies
مدافعه، به معنای تلاش برای حمایت و ترویج یک هدف یا cause خاص.
advocateship
نقش و مسئولیت کسی که از یک هدف یا ایده دفاع می‌کند.
advocatess
مدافع زن، به معنای زنی که از یک هدف یا ایده دفاع می‌کند.
advocation
مدافعه، به فرآیند حمایت از یک مقوله یا هدف خاص اطلاق می‌شود.
advocative
دارای جنبه‌های حمایتی و وکالتی، به ویژه در بحث‌ها و گفتگوها.
advocator
شخصی که از یک قضاوت یا مورد خاص حمایت می‌کند و به نمایندگی از آن عمل می‌کند.
advocatory
مربوط به حمایت یا درخواست چیزی، به ویژه در زمینه اجتماعی یا سیاسی.
advocatress
زن محقق یا حامی که به دلیل جنسیت خود توصیف می‌شود.
advocatrice
زنی که از یک نکته خاص یا قضاوت حمایت می‌کند.
advocatrix
زنی که از حقوق و منافع خاصی حمایت می‌کند.
advoyer
شخصی که مشاوره یا نمایندگی قانونی ارائه می‌دهد.
advoke
مطرح کردن یا به‌چالش‌کشیدن موضوعی، به ویژه در یک زمینه قضایی یا اداری.
advolution
تکامل یا پیشرفت در یک زمینه خاص، به ویژه به سرعت و به شکل قابل توجه.
advoteresse
زنی که به عنوان وکیل یا مشاور در زمینه حقوقی فعالیت می‌کند.
advowee
فردی که حق انتخاب یک کشیش را در یک کلیسا دارد و مسئولیت‌های خاصی بر عهده دارد.
advowry
حق یا امتیاز انتخاب کشیش در یک کلیسا، معمولاً به‌صورت ارثی.
advowsance
فرآیند یا عمل اعطای حقوق متولی کلیسا، معمولاً برای حفظ ساختار رهبری.
adward
ادوراد به روشی اشاره دارد که منبعث از نگرشی صحیح و عادلانه است.