flichters
فلایچترها به ابزارهایی گفته می‌شود که برای پرداخت و شکل‌دهی به چوب استفاده می‌شوند.
flickery
چیزی که به صورت مکرر و ناپایدار می‌درخشد یا به صورت ناپایداری روشن و خاموش می‌شود.
flickeringly
به شیوه‌ای که نشانگر ناپایداری یا عدم ثبات است، به‌ویژه در تابش نور.
flickermouse
یک نوع موش کوچک که در محیط‌هایی با رطوبت بالا زندگی می‌کند و نامش به دلیل حرکت سریع و نامنظم آن انتخاب شده است.
flickerproof
فناوری یا محصولی که از چشمک زدن نور جلوگیری می‌کند و تجربه بصری را بهبود می‌بخشد.
flickertail
گونه‌ای سوسمار که به دلیل دم متحرک و خاص خود مشهور است و در نشان دادن خطر از آن استفاده می‌کند.
flicky
به حرکات سریع و کوتاه که به شکلی ناگهانی به وجود می‌آید اشاره دارد.
flidder
فلیدر، نوعی پرنده کوچک و آوازخوان که به خاطر صدای زیبا و حضورش در طبیعت شناخته می‌شود.
flidge
فلیدج، عمل تحسین و زیبا کردن یک شی یا فضا از طریق تغییرات کوچک.
flyeater
فلایتر، نوعی حیوان یا موجود که به شکار مگس‌ها و حشرات معروف است.
fliest
فلیست، صفتی برای توصیف چیزی که سریع‌ترین یا بالاترین میزان حرکت را دارد.
fliffus
فلیفوس، موجود خیالی در ادبیات یا هنر که معمولاً ویژگی‌های جادویی دارد.
flyflap
فلای‌فلپ، ابزاری برای دور کردن حشرات که معمولاً به صورت کف‌گیر یا پنکه‌ای طراحی شده است.
flyflapper
فلای فلاپر، ابزاری برای کشتن یا دور کردن مگس‌ها.
flyflower
گل مگس، گل‌هایی که مگس‌ها و حشرات دیگر را جذب می‌کنند.
fligged
فلیگ، به معنای پرتاب یا انداختن چیزی به سمت جلو.
fligger
فلیگر، کسی که به راه‌اندازی یا پرتاب یک محصول کمک می‌کند.
flighter
فلایتر، شخصی که در انجام پروازها یا مانورهای هوایی تخصص دارد.
flightful
پروازگونه، چیزی که حالتی از آزادی یا شادی را منتقل می‌کند.
flighthead
سرپرست پرواز، بخش یا مکانی در فرودگاه است که مسئولیت پروازها و مسافران را بر عهده دارد.
flightily
به صورت سبک و هوایی، با شیوه‌ای شاداب و سرزنده.
flightiness
حالت یا ویژگی سبکی و تغییر پذیر بودن، بخصوص در افکار یا رفتار.
flightshot
عکسی که در زمان پرواز گرفته شده و معمولاً نمایندۀ حرکات هواپیما است.
flightworthy
حالت یا ویژگی ایمنی و قابلیت پرواز یک هواپیما.
flyingly
به طور پرنده‌ای یا با حال و هوای پرواز.
flyings
پرواز، کنش یا حالت پرندگانی که به طور آزاد در هوا حرکت می‌کنند.
flyless
بدون پرواز، حالتی که در آن هیچ پرنده‌ای در حال پرواز نیست.
flimmer
لرزش، حرکتی ناپایدار و سریع که معمولاً به نور مربوط می‌شود.
flimp
ضربه یا حرکتی خفیف که معمولاً با صدای کم همراه است.
flimsily
به‌طور ناپایدار و شکننده؛ اشاره به کیفیت ضعیف.
flimsilyst
به‌طور بسیار ضعیف و غیراصولی؛ نمایانگر کیفیت پایین.
flimsiness
نازکی و ضعیفی، به ویژگی چیزی اشاره دارد که به راحتی خراب یا آسیب می‌بیند.
flincher
کسی که به راحتی ترسیده یا از چیزی می‌شیند و در برابر چالش‌ها عقب‌نشینی می‌کند.
flinchers
کسانی که به راحتی واکنش‌هایی مانند ترس یا عقب‌نشینی نشان می‌دهند.
flinchingly
با ترس یا تردید، به طریقی که نشان دهنده عدم اطمینان یا ترس باشد.
flindersia
نوعی درخت استوایی که در مناطق خاصی رشد می‌کند و گل‌های زیبایی دارد.
flindosa
یک گیاه یا ماده نرم و طبیعی که در درمان‌ها و طب سنتی به کار می‌رود.
flindosy
فلیندوزی، موجود تخیلی با ویژگی‌های خاص که ممکن است در داستان‌ها و افسانه‌ها حضور داشته باشد.
flyness
زیبایی یا جذابیت که به‌وضوح قابل‌ردیابی است و فرد را از دیگران متمایز می‌کند.
flingdust
پراندن یا پرتاب کردن خاک به سمت بالا، معمولاً به‌عنوان علامت جشن یا شادی.