glamberry
گلامبری، نوعی میوه با طعم خاص و جذاب.
glamorization
زیباسازی، عمل یا فرآیند ایجاد تصویری زیبا یا جذاب از چیزی، گاهی به منظور پنهان کردن واقعیت‌های ناخوشایند.
glamorizations
زمینه‌ای که در آن چیزی به صورت زیبا یا جذاب‌تر از آنچه هست به تصویر کشیده می‌شود.
glamorizer
شخص یا ابزاری که در فرایند زیبا به نظر رسیدن چیزی دخالت دارد.
glamorously
به‌طور زیبا و جذاب، به شیوه‌ای که توجه را جلب کند.
glamorousness
حالت یا کیفیت جذاب و زیبا بودن.
glamors
زیبایی یا جذابیتی که جذابیت یا شگفتی ایجاد می‌کند.
glamoured
با استفاده از جادوی خاص یا فریبندگی به حالت جذاب و دلربا در آمده.
glamoury
حالت یا کیفیت جذابیت و فریبندگی، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی.
glamourie
حالتی از جاذبه و زیبایی که توجه دیگران را جلب می‌کند.
glamouring
اقدام کردن به جذاب‌تر کردن چیزی با افزودن افکت‌ها یا زیبایی‌های بصری.
glamourization
پدیده‌ای که در آن جنبه‌های عادی یا رایج به شکلی جذاب و فریبنده نشان داده می‌شود.
glamourizer
کسی که به جذابیت یا زیبایی چیزی می‌افزاید و آن را فریبنده‌تر می‌کند.
glamourless
فاقد زرق و برق به معنای ساده و بی‌زرق و برق به کار می‌رود.
glamourous
زرق و برق به معنی جذاب، دلربا و خیره کننده است.
glamourously
به شکل زرق و برقی، به طرز جذاب و دلربا.
glamourousness
زرق و برق‌داری به معنی جذابیت و زیبایی خیره‌کننده است.
glamours
زرق و برق‌ها به جنبه‌های چشم‌نواز و جذاب اشاره دارد.
glancer
نگاهی که به یک شیء بدون دقت و عمیق انجام می‌شود.
glancingly
به شکل گذرا و سریع، بدون توجه زیاد به جزئیات.
glandaceous
مربوط به غده‌ها یا تولید مواد خاص، معمولاً در گیاهان یا بدن موجودات.
glandarious
مربوط به غدد یا سلول‌های غده‌ای، معمولاً در زمینه‌های پزشکی یا زیست‌شناسی.
glander
بیماری عفونی مزمن که عمدتاً اسب‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند انسان را هم آلوده کند.
glandered
صفتی که به حیوانی اشاره دارد که به بیماری غده مبتلا شده است.
glanderous
مربوط به بیماری غده، به ویژه در زمینه تشریح نشانه‌ها یا علائم آن.
glandiferous
به گیاهانی که دارای غده یا ساختار مشابه غده هستند، اطلاق می‌شود.
glandiform
ساختارهایی که شکل یا ویژگی‌های غده‌ای دارند.
glanditerous
حیواناتی که دارای غده‌های مشخصی هستند.
glandless
هیچ غده‌ای ندارد، به ویژه در مورد موجودات زنده.
glandlike
شبیه غده، به ساختارهایی که مشابه غده هستند اشاره دارد.
glandula
به غده‌ها یا ساختارهای مشابه غده اشاره دارد.
glandularly
به معنای مربوط به غدد یا به‌طور خاص سازمان‌دهی‌شده شبیه غدد است.
glandulation
فرآیند تشکیل غدد در بافت یا اندام‌ها.
glandule
غده کوچک که معمولاً به عنوان یک قسمت عملکردی در یک سیستم بزرگ‌تر عمل می‌کند.
glandules
تقسیمات مشابه غدد کوچک در یک ارگانیسم.
glanduliferous
مربوط به پوشش یا ساختارهایی که غدد تولید می‌کنند.
glanduliform
به معنای شکل‌گیر غدد، شبیه غده.
glanduligerous
بافت یا اندام‌هایی که غده تولید می‌کنند و معمولاً ترشحاتی دارند.
glandulose
بافت‌هایی که دارای ویژگی‌های غده‌ای هستند.
glandulosity
وجود یا تعداد غده‌ها در یک بافت.