between a rock and a hard place
موقعیتی که در آن فرد در انتخاب بین دو گزینه سخت یا نامطلوب قرار دارد.
between jobs
وضعیتی که شخصی پس از ترک یک شغل و پیش از یافتن شغل جدید قرار دارد.
between the devil and the deep blue sea
وضعیتی که فرد مجبور است بین دو گزینه غیرقابل قبول انتخاب کند.
between you and me
عبارتی است برای بیان محرمانه بودن اطلاعات یا نظراتی که فقط دو نفر به آن‌ها دسترسی دارند.
be twice the man that someone is
عبارتی است که برای توصیف فردی استفاده می‌شود که از کسی دیگر بهتر یا برتر است.
betwixt and between
عبارتی است برای توصیف وضعیتی که در آن فرد در میان دو حالت یا گزینه قرار دارد.
be unable to believe one's ears
عبارتی است برای بیان واکنش حیرت یا عدم اعتماد به حقیقت چیزی که شنیده شده است.
be unable to believe one's eyes
عبارتی است برای بیان شگفتی و حیرت نسبت به چیزی که دیده شده است.
be unable to believe one's luck
به معنی عدم توانایی در باور کردن شانس یا وضعیت خوبی که شخص به آن دست یافته است.
be unable to believe something
به معنی عدم توانایی در قبول کردن یک واقعیت یا خبر خاص.
be unable to hear oneself think
به معنی ناتوانی در تمرکز یا تفکر در یک محیط پر سر و صدا.
be unable to punch one's way out of a paper bag
به معنی عدم توانایی در انجام یک کار ساده یا ابتدایی، به ویژه در شرایط دشوار.
be unable to see the wood for the trees
به معنی غرق شدن در جزئیات و از دست دادن دید کلی از موقعیت.
be under no illusion
به معنی واقع‌بینی و آگاهی از واقعیت‌های یک موقعیت بدون دست به دامان تخیلات شدن.
be under the illusion that
تحت توهم بودن یعنی فکر کردن به چیزی به شکلی که واقعیت ندارد و باور داشتن به آن.
be up shit creek
به عبارت دیگر در وضعیت بحرانی و بدون راه حل قرار داشتن.
be up the creek
به معنای در شرایط سخت و غیرقابل کنترل بودن.
be up with the lark
صبح زود بیدار شدن، به خصوص قبل از طلوع آفتاب را نشان می‌دهد.
beurré
به غذایی که با کره آماده شده است اشاره دارد.
beurre blanc
یک نوع سس فرانسوی است که از کره، سرکه، و گلابی تهیه می‌شود.
beurre manié
کره‌مانی، مخلوطی از کره و آرد که به‌عنوان غلیظ‌کننده در سس‌ها و غذاها به کار می‌رود.
beurre noir
کره سیاه، سس غلیظ شده‌ای است که از حرارت‌دادن و قهوه‌ای شدن کره به دست می‌آید.
bev
برو، به معنی نوشیدنی، یک کلمه عامیانه برای اشاره به انواع نوشیدنی‌ها.
bevatron
بیواتران یک شتاب‌دهنده ذرات است که در گذشته برای تحقیقات علمی استفاده می‌شود.
bevel
پخ، زاویه‌ای است که بین دو سطح ایجاد می‌شود و معمولاً در نجاری و ساخت و ساز مورد استفاده قرار می‌گیرد.
bevel gear
چرخ دنده مایل، نوعی چرخ دنده است که به دو محور با زاویه‌ای خاص متصل می‌شود و معمولاً در ماشین‌آلات مورد استفاده قرار می‌گیرد.
bevelled
تراشیدن لبه یا گوشه به صورت مایل، معمولاً برای زیبایی یا ایمنی.
bevel wheel
چرخ دنده مایل، چرخ دنده‌ای است که برای انتقال حرکت بین دو محور غیر موازی طراحی شده است.
bevin boy
پسران بون، جوانانی بودند که در جنگ جهانی دوم به کار در معادن زغال‌سنگ فرستاده شدند.
bevvied
به معنای کمی مست یا سرخوش به خاطر نوشیدن مشروبات الکلی.
bevvy
بیوی، یک اصطلاح عامیانه برای نوشیدنی به ویژه الکلی.
bevy
گروه، دسته یا جمعی از افراد یا چیزها.
bewail
تأسف خوردن، اندوهگین بودن به خاطر چیزی.
beware of greeks bearing gifts
عبارتی که به معنای احتیاط از هدیه‌هایی است که ممکن است پنهان کننده خطر باشند.
bewdy
عبارتی عامیانه برای اشاره به چیزی فوق‌العاده یا زیبا.
be well away
دور بودن از خطری خاص یا شرایط نامساعد.
be well in with
داشتن رابطه خوب و دوستانه با افراد خاص، به ویژه در موقعیت‌های کاری.
be well out of
خارج شدن از شرایط نامساعد یا مشکل‌آفرین به شکل مثبت.
be well rid of
رهایی از چیزی که ناخوشایند یا بی‌فایده است.