outbeams
فعل سوم شخص مفرد از 'outbeam'، به معنای درخشان‌تر شدن از دیگران.
outbear
از لحاظ قدرت یا تأثیر، برتر بودن از دیگران.
outbearing
حالت یا ویژگی رفتار و نگرشی که به طور قابل توجهی از دیگران برتر است.
outbeg
از کسی بیشتر درخواست کردن یا التماس کردن.
outbeggar
از دیگران در طلبی پیشی گرفتن، به ویژه از طریق تلاش بیشتر برای جمع‌آوری کمک یا مزایای اجتماعی.
outbegged
به دیگران در یک موقعیت طلبی پیشی گرفتن در گذشته.
outbegging
در حال طلب کمک از دیگران، معمولاً با کوشش بیشتر از آنچه که عادی است.
outbegs
به طور مکرر از دیگران در طلب کمک پیشی گرفتن.
outbelch
به طور عمدی صدای شکم پر ایجاد کردن یا از صدای شکم کسی پیشی گرفتن.
outbellow
از دیگران در ایجاد صداهایی بلندتر پیشی گرفتن.
outbend
به معنی خم کردن به سمت بیرون یا فراتر از آنچه که معمول است.
outbending
عمل خم کردن به سمت بیرون.
outbent
به معنی خم شده به سمت بیرون.
outbetter
به معنی بهتر شدن نسبت به دیگران.
outby
به معنی عبور کردن یا گذر کردن از کنار چیزی.
outbidden
به معنی زده شدن بنا به قیمت بالاتر از دیگران در حراج.
outbidder
کسی که قیمت را در یک مزایده بیشتر از دیگران پیشنهاد می‌دهد و برنده می‌شود.
outbye
به معنای در موقعیتی خارج از یک مکان مشخص، به ویژه در معادن.
outbirth
تولید یا ظهور چیزی جدید به عنوان نتیجه ایده‌ها یا تفکرات.
outblacken
به معنای سیاه کردن چیزی، معمولاً از طریق سوختگی یا آلودگی.
outblaze
به معنای بیشتر شعله‌ور شدن یا درخشان‌تر شدن از چیزی دیگر.
outblazed
درخشان‌تر یا مؤثرتر از چیزی یا فرد دیگری شدن.
outblazes
بیشتر از چیزی که در حال حاضر است و شدت بیشتری دارد.
outblazing
عمل آتش زدن یا شعله‌ور شدن به شدت و با شدت زیاد.
outbleat
زدن به صورت شدیدی و به طور قابل توجه در مقایسه با دیگران.
outbleated
به معنای زوزه زدن شدیدتر و بیشتر از دیگران است.
outbleating
عمل زوزه زدن به شدت و در مقایسه با دیگران.
outbleats
زوزه زدن شدیدتر از دیگران یا در مقایسه با آنها.
outbled
پخش شدن یا نشت کردن از نقطه‌ای به نقطه دیگر، معمولاً در زمینه مایعات.
outbleed
پخش شدن رنگ یا جوهر، به ویژه در هنگام نوشتن یا نقاشی.
outbleeding
عمل یا حالت پخش شدن رنگ یا جوهر به خارج از ناحیه مورد نظر.
outbless
برکت دادن بیشتر از منفی‌ها یا سختی‌های موجود.
outblessed
احساس برکت بیشتر و قوی‌تر نسبت به شرایط، به ویژه ناشی از محبت یا generosity دیگران.
outblesses
عمل یا حالت برکت دادن به گونه‌ای که از چالش‌ها و مانع‌ها بیشتر شود.
outblessing
برکت دادن به دیگران یا به خود، احساس خوبی که از کمک به دیگران ناشی می‌شود.
outblew
خاموش کردن یا شکست دادن چیزی با وزش باد.
outbloom
شکوفا شدن یا شکوفه دادن در مقایسه با سایر گیاهان یا زمان‌ها.
outbloomed
شکوفه دادن و به شکلی زیبا آراسته شدن.
outblooming
فرایند شکوفه زدن و نمایان شدن گل‌ها.
outblooms
به معنای شکوفا شدن یا زودتر از بقیه گیاهان گل دادن.