outswindle
دور زدن در تجارت یا رقابت به معنای فریب دادن یا سوءاستفاده از شخص یا گروهی در یک موقعیت تجاری یا رقابتی است.
outswindled
فریب خورده به معنای از دست دادن پول یا منابع به دلیل فریب یا سوءاستفاده دیگران است.
outswindling
عمل دور زدن یا فریب دادن دیگران، به ویژه در زمینه‌های تجاری یا رقابتی.
outswinging
خارج شدن به معنای انحراف به سمت بیرون است که در ورزش یا استراتژی‌های تفکری استفاده می‌شود.
outswirl
چرخش به بیرون، به ویژه در مورد مایعات یا مواد دیگر که به سمت بیرون حرکت می‌کنند.
outswore
شکستن یا نادیده گرفتن یک وعده یا تعهد به شیوه‌ای نادرست.
outsworn
ترک کردن یا انکار یک باور یا تعهد، به‌ویژه پس از اینکه آن را به‌شدت پذیرفته‌اید.
outswum
برنده شدن در مسابقه شنا یا بهتر عمل کردن نسبت به دیگران در شنا.
outswung
شکست دادن یا پنجه زدن به یک ضربه یا حرکت دیگران، به‌ویژه در ورزش.
outtaken
عکاسی یا ضبط چیزی به‌شیوه‌ای که به‌طور خاص موفق و شایسته باشد.
outtalent
بهتر عمل کردن یا برتری جستن بر دیگران در زمینه‌ای خاص، به‌ویژه در استعداد.
outtask
مدیریت یا انجام کارهای بیشتری نسبت به دیگران به‌طرزی کارآمد.
outtasked
به معنای واگذار کردن کار به فرد یا گروه دیگری است، به خصوص زمانی که حجم کار زیاد باشد.
outtasking
فرایند واگذاری کار یا وظایف به دیگران به منظور بهینه‌سازی عملکرد.
outtasks
وظایف یا کارهایی که به دیگران واگذار می‌شوند برای انجام.
outtaste
به معنای پیشی گرفتن یا برتر بودن یک طعم از طعم‌های دیگر در غذا.
outtear
به معنای پاره کردن یا از هم جدا کردن چیزی به نحوی که بر دیگران پیشی گیرد.
outtearing
فرایند پاره کردن یا جدا کردن چیزی به ویژه در یک محیط خاص.
outtease
در مفهوم شوخ‌طبعی و دوستی، این فعل به معنای استفاده از شوخی برای فراتر رفتن از دیگران است.
outteased
پیش‌آمدن موضوعی where someone feels they were teased more cleverly or effectively.
outteasing
فعل شوخی کردن به صورت هوشمندانه یا موثرتر از دیگران.
outtell
برای بیان داستان یا اطلاعات به طور بهتر و مؤثرتر از دیگران گفته می‌شود.
outtelling
عمل بیان و داستان‌گویی بهتر یا جذاب‌تر از دیگران.
outtells
به معنای اینکه کسی داستان یا اطلاعات را به طور مؤثرتر از دیگران بیان کند.
outthank
بیشتر از دیگران تشکر کردن، عمل قدردانی به گونه‌ای که از دیگران پیشی بگیرد.
outthanked
عمل تشکر کردن به گونه‌ای بیشتر از دیگران که در گذشته اتفاق افتاده است.
outthanking
در حال تشکر کردن به گونه‌ای بیشتر از دیگران.
outthanks
عمل تشکر کردن به گونه‌ای بیشتر از دیگران به طور برجسته.
outthieve
دزدی کردن به گونه‌ای بیشتر و ماهرانه‌تر از دیگران.
outthieved
عمل دزدی به گونه‌ای که از دیگران پیشی گرفته شده است.
outthieving
دزدی کردن به‌طور فعال و وجود داشتن در یک محیط سرقت.
outthreaten
تهدید کردن به نحوی که بیشتر از دیگران تاثیر بگذارد.
outthrew
پرتاب کردن به شکل برتری نسبت به دیگران.
outthrob
ضربان یا تپش به شکلی که بیشتر از ضربان عادی باشد.
outthrobbed
تپش شدیدتر نسبت به حالت عادی به دلیل احساسات یا شرایط خاص.
outthrobbing
تپش یا احساس درد به شکلی که بیشتر از حالت عادی باشد.
outthrobs
تپیدن یا زدن ضربان شدید یا سریع، به خصوص در زمینه احساسات قوی یا هیجانات.
outthrough
از طریق چیزی به بیرون رفتن، معمولاً در زمینه صدا یا نور.
outthrow
سرعتی بیشتر از دیگران در پرتاب یا انداختن چیزی.
outthrowing
عمل پرتابی که از دیگران برتر است، معمولاً در رقابت‌ها.