overgloss
زیاد زیبایی دادن به یک موضوع یا حقیقت.
overglut
اضافه عرضه، حالتی که یک محصول یا منبع به طور غیر معمول زیاد باشد و از نیاز بازار فراتر برود.
overgo
فراتر رفتن، عبور از حد و مرز معین یا مقرر.
overgoad
بیش از حد تحریک کردن یا تشویق کردن، به خصوص به قصد فشار آوردن.
overgoaded
تحریک شده به حدی که فرد احساس فشار یا استرس کند.
overgoading
عمل بیش از حد تحریک کردن، که ممکن است باعث ایجاد تنش یا مشکلات شود.
overgoads
حالت یا عملی که در آن فرد به طور مکرر و به شدت تحریک می‌شود.
overgod
اوورگاد به موجودیتی اطلاق می‌شود که قدرتی فراتر از سایر خدایان دارد و مسئولیت کل جهان را بر عهده دارد.
overgodly
اوورگادلی به کیفیت یا خصیصه‌ای اشاره دارد که نشان‌دهنده برتری بی‌نظیر و قدرتمند است.
overgodliness
اوورگادلی بودن به حالت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که مرتبط با وجودی فرامادی و فراطبیعی است.
overgoing
اوورگوینگ به فرایند یا حالتی اطلاق می‌شود که در حال پیشرفت یا تغییر است.
overgone
اوورگون به حالتی اشاره دارد که چیزی از مرحله‌ای عبور کرده و دچار تغییر یا تحول شده است.
overgood
اوورگود به توصیف ویژگی یا حالت انسانی اطلاق می‌شود که به طرز فوق‌العاده‌ای خوب و شریف است.
overgorge
زیاده‌روی در خوردن، به ویژه به طوری که شخص احساس سنگینی کند یا مشکلات هاضمه داشته باشد.
overgorged
حالت یا احساسی که پس از خوردن زیاد غذا به وجود می‌آید.
overgot
بیش از حد در کاری مشغول شدن به طوری که جنبه‌های دیگر را فراموش کرد.
overgotten
حالت فراموش شدن از سوی شخص یا گروه، معمولاً به خاطر شتاب یا فشار.
overgovern
حکومت یا نظارت کردن به صورت بیش از حد، تا جایی که آزادی یا استقلال افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
overgovernment
حکومت یا نظارت به صورت بیش از حد، که ممکن است منجر به محدودیت‌هایی برای افراد شود.
overgown
بزرگ‌تر از حد معمول، به ویژه در مورد لباس که به طور نامتناسبی بزرگ باشد.
overgrace
اضافه کردن محبت یا زیبایی به چیزی به طور غیرطبیعی.
overgracious
بیش از حد محترمانه یا دوستانه، به گونه‌ای که ممکن است راستینی آن زیر سوال برود.
overgraciously
به شیوه‌ای بیش از حد محترمانه یا دوستانه.
overgraciousness
حالت یا کیفیت بیش از حد محترمانه یا دوستانه، که ممکن است طبیعی به نظر نرسد.
overgrade
به شدت یا به گونه‌ای نامناسب درجه دادن به کاری یا فردی.
overgraded
بیش از حد نمره دادن به یک کار یا امتحان، به گونه‌ای که نمره واقعی باید کمتر از آن باشد.
overgrading
عمل بیش از حد نمره‌گذاری، که معمولا بر روی کیفیت کار نمره ناعادلانه‌ای می‌دهد.
overgraduated
حالت یا شرایطی که فرد احساس کند که تحصیلاتش بسیار از نیاز بازار کار فراتر رفته است.
overgrain
عمل یا حالت اضافه شدن بافت یا دانه به سطح یک ماده، مثل چوب یا پارچه.
overgrasping
عمل یا حالت از دست دادن کنترل یا تسلط بیشتر از حد به روی چیزهای دیگر.
overgrateful
احساس قدردانی بسیار زیاد که ممکن است طبیعی یا واقعی به نظر نرسد.
overgratefully
به معنای سپاسگزاری بیش از حد یا در سطحی که ممکن است غیر طبیعی یا ناپسند به نظر برسد.
overgratefulness
مفهوم داشتن سپاسگزاری زیاد و غیرطبیعی برای چیزی.
overgratify
بیش از حد راضی کردن کسی یا چیزی.
overgratification
راضی کردن بیش از حد و عوارض ناشی از آن.
overgratified
حالت یا شرایطی که در آن فرد بیش از حد راضی شده است.
overgratifying
عمل یا حالت راضی کردن بیش از حد.
overgratitude
قدردانی بیش از حد، ابراز قدردانی یا تشکر به میزانی بیشتر از حد معمول که ممکن است باعث ناراحتی یا غیرطبیعی به نظر رسیدن شود.
overgreasy
خیلی چرب، به مقدار زیادی چربی که ممکن است خوشایند نباشد.
overgreasiness
چربی بیش از حد، حالتی که در آن یک غذا یا ماده به طور غیرعادی چرب باشد.