preconsider
از پیش در نظر گرفتن، به معنای فکر کردن یا بررسی کردن امکانات و گزینهها قبل از اقدام یا تصمیمگیری.
preconsideration
از پیش در نظر گرفتن، عمل تفکر و بررسی گزینهها یا اطلاعات قبل از تصمیمگیری.
preconsiderations
پیشدرآمد به تحلیلها یا موضوعات اولیهای گفته میشود که قبل از انجام کاری مورد توجه قرار میگیرند.
preconsidered
به چیزی که قبل از تصمیمگیری یا انجام کاری مورد بررسی و تأمل قرار گرفته گفته میشود.
preconsign
پیشفرستادن به معنای آمادهسازی و علامتگذاری اجناس برای حمل یا ارسال است.
preconsoidate
پیشتوده کردن به جمعآوری و تجمیع منابع یا تلاشها برای استفاده بهینه اشاره دارد.
preconsolation
پیشدلداری به نوعی دلگرمی یا حمایت عاطفی قبل از وقوع یک رویداد ناخوشایند اطلاق میشود.
preconsole
پیشدلداری به بیان حمایتی قبل از وقوع یک رویداد حزنانگیز اشاره دارد.
preconsolidate
پیشمتحد کردن به معنای جمعآوری و یکپارچهسازی منابع، داراییها یا اطلاعات قبل از یک رویداد یا تغییر مهم است.
preconsolidated
پیشمتحد شده به حالتی اشاره دارد که منابع یا دادهها قبلاً جمعآوری و یکپارچه شدهاند.
preconsolidating
پیشمتحد کردن به فرایند جمعآوری و یکپارچهسازی منابع در حال حاضر اشاره دارد.
preconsolidation
پیشمتحد سازی به فرایند گردآوری و یکپارچهسازی منابع یا دادهها اشاره دارد.
preconsonantal
پیشصوتی به صوتهایی اشاره دارد که قبل از یک حرف صدادار در یک کلمه قرار میگیرند.
preconspiracy
پیشتوطئه به حالتی اشاره دارد که قبل از وقوع یک توطئه، نقشهریزی یا برنامهریزی شده باشد.
preconspiracies
تئوریهای پیشدستی، به نظریهها یا گمانهزنیهایی اطلاق میشود که قبل از شروع یک واقعه یا اقدام، در مورد آن مورد بحث قرار میگیرند.
preconspirator
پیشدستیدار، به فردی اطلاق میشود که قبل از وقوع یک واقعه یا برنامهای، به وسیلهٔ طرحریزی و برنامهریزی مقدماتی در آن دخالت دارد.
preconspire
پیشدستیداری به معنای طرحریزی یا برنامهریزی کردن پیش از وقوع یک عمل یا رویداد است.
preconspired
پیشدستیداری شده، به معنای برنامهریزی یا طرحریزی قبلی است که قبل از وقوع یک عمل یا واقعه صورت گرفته است.
preconspiring
پیشدستیداری به معنای در حال برنامهریزی یا طرحریزی قبل از وقوع یک عمل یا رویداد است.
preconstituent
پیشساز، به اجزای لازم یا ابتدایی اشاره دارد که قبل از تشکیل یک کل در نظر گرفته میشوند.
preconstitute
پیشتاسیس، به معنی ایجاد یا شکلگیری چیزی قبل از اینکه به طور رسمی آغاز شود
preconstituted
پیشتاسیس شده، به معنای چیزی که از قبل ایجاد و آماده شده باشد
preconstituting
پیشتاسیس کردن به معنای ایجاد یا شکل دادن چیزی قبل از وقوع آن
preconstruct
پیشساخت، به معنی ساختن یا آمادهسازی چیزی قبل از زمان مقرر
preconstructed
پیشساخت شده، به معنای اجزایی که از قبل ساخته و آماده شدهاند
preconstructing
پیشساخت کردن به معنای آمادهسازی یا ساختن چیزی قبل از زمان مقرر
preconstruction
مرحله پیش از آغاز ساخت که شامل ارزیابی، برنامهریزی و طراحی پروژه میباشد.
preconstructs
تولید یا آمادهسازی مدلها یا اجزا قبل از ساخت نهایی آنها.
preconsult
مشاورهای که قبل از شروع یک پروژه یا فعالیت انجام میشود.
preconsultation
جلسه یا مرحلهای که پیش از مشاوره اصلی برای روشنسازی موضوعات مربوطه انجام میشود.
preconsultations
روند یا جلسات مشاورهای که بهصورت پیشین برای گردآوری نظرات برگزار میشود.
preconsultor
شخصی که در مرحلهی پیشین مشاوره، راهنمایی و مشاورههای اولیه را ارائه میدهد.
preconsume
پیشخور کردن به معنای آمادهسازی یا استفاده از چیزی قبل از استفاده نهایی آن است.
preconsumed
چیزی که پیش از زمان استفادهی اصلی مصرف شده است.
preconsumer
شخص یا سیستمی که قبل از مصرف نهایی اقدام به آمادهسازی یا تأمین کالا میکند.
preconsuming
عمل آمادهسازی یا مصرف زودتر از موعد منابع یا کالاها.
preconsumption
عملیه ای که در آن مواد یا محصولات قبل از استفاده نهایی آمادهسازی میشوند.
precontact
دورهای که قبل از اولین تعامل یا ارتباط با یک فرهنگ یا جامعه دیگر اتفاق میافتد.
precontain
پیش محصور کردن به معنای آمادهسازی یک ماده یا مایع برای جلوگیری از نشت یا پاشیدن آن است.
precontained
موادی که پیش از مصرف آماده و محصور شدهاند تا خطری ایجاد نکنند.