presental
مرتبط با یا مربوط به ارائه یا نمایش.
presentationes
مجموعهای از مطالب یا اطلاعاتی که به منظور آموزش یا اطلاعرسانی ارائه میشود.
presentationism
رویکردی که در آن تأکید بر نحوه ارائه اطلاعات یا ایدهها بیشتر از خود محتوا است.
presentationist
شخصی که به مهارتهای ارائه و تعامل با مخاطب توجه ویژهای دارد.
presentatively
به روش یا سبکی که در آن اطلاعات به صورت واضح و جذاب ارائه میشود.
presentence
دستور اولیهای که قبل از صدور حکم نهایی در دادگاه صادر میشود.
presentenced
وضعیتی که در آن فرد بهطور پیشحکم به مجازات خاصی تعیین شده است.
presentencing
فاز قبل از صدور حکم در سیستم قضایی که در آن اطلاعات مربوط به متهم جمعآوری میشود تا قاضی بتواند حکم مناسبی صادر کند.
presential
حضور فیزیکی در یک مکان، به خصوص در زمینههای رسمی یا آموزشی.
presentiality
حضور فیزیکی در یک موقعیت یا رویداد، به ویژه در کنفرانسها یا سمینارها.
presentially
به شیوهای که در آن افراد به صورت فیزیکی در یک مکان حاضر باشند.
presentialness
کیفیت و وضعیتی که در آن افراد به صورت فیزیکی حاضر هستند.
presentiate
به عمل ارائه اطلاعات یا دادهها به دیگران اشاره دارد.
presentimental
احساس یا بینشی که به آینده اشاره دارد و معمولاً به صورت پیشگوئی یا حدس در احساسات فرد ابراز میشود.
presentist
شخصی که به نظریه حاضرگرایی اعتقاد دارد و بر این باور است که فقط زمان حال وجود دارد.
presentive
سبکی از بیانیه یا توصیف که تأکید بر ارائه یا نشانهای از وضعیت حاضر دارد.
presentively
به صورت حاضرکننده، به معنای توصیف یا ابراز چیزی که در حال حاضر وجود دارد یا در حال اتفاق افتادن است.
presentiveness
کیفیت یا ویژگی ارائه دادن حالت حاضر و زنده در یک مفهوم هنری یا بیانی.
presentor
پیشنهاد کننده، شخصی که در یک رویداد یا کنفرانس اطلاعاتی را ارائه میدهد.
preseparate
پیشجدا کردن، عمل جدا کردن یا طبقهبندی مواد قبل از انجام یک فرآیند خاص.
preseparated
پیشجداسازی شده، به موادی اشاره دارد که قبلاً از هم جدا شدهاند.
preseparating
پیشجدا کردن، عمل جداسازی یا تقسیم مواد قبل از وقوع یک رویداد.
preseparation
پیشجداسازی، عمل تفکیک وظایف یا مسئولیتها قبل از شروع یک فرآیند.
preseparator
جدا کننده پیش، دستگاه یا ابزاری که برای جداسازی اقلام قبل از پردازش استفاده میشود.
preseptal
پریسپتال، مربوط به یا واقع در پیشصفحه.
preser
حفظ کردن، نگهداری کردن.
preservatize
حفظ یک شیء، مکان یا مفهوم با هدف نگهداری تاریخ و ارزشهای آن.
preservatory
به شیوههای نگهداری یا حفظ اشاره دارد که به منظور حفظ آثار هنری، تاریخی یا فرهنگی استفاده میشود.
preserveress
زنی که به حفظ و نگهداری فرهنگ، هنر یا تکنیکهای خاص میپردازد.
preses
به مقام یا فردی اطلاق میشود که رهبری یا نمایندگی یک گروه را به عهده دارد.
presession
جلسهای که قبل از یک رویداد بزرگتر برگزار میشود و به آمادهسازی آن کمک میکند.
presettable
به تجهیزاتی اطلاق میشود که میتوان آنها را به طور پیشفرض تنظیم کرد.
presettle
پیشتنظیم به معنای مشخص کردن یا توافق بر سر جزئیات قبل از یک رویداد یا اقدام است.