presifted
نتایجی که از طریق پیشغربال کردن به دست آمدهاند.
presifting
پیشپالایش به معنی جداسازی ناخالصیها از یک ماده قبل از انجام فرآیندهای دیگر است.
presifts
عمل پیشپالایش به معنای جداسازی یا فیلتر کردن اجزای ناخواسته در یک مخلوط قبل از انجام مراحل بعدی است.
presign
پیشامضا کردن به معنی امضای یک سند قبل از آن که به طور رسمی ارائه شود.
presignal
پیشسیگنال کردن به معنای ارسال نشانهای قبل از وقوع یک رویداد است.
presignaled
پیشسیگنال شده به معنای این است که نشانهای قبل از وقوع یک رویداد، ارسال شده باشد.
presignify
پیشنشانه کردن به معنای ارسال نشانهای از چیزی قبل از وقوع آن است.
presignificancy
اهمیت یا معنا (مفهوم) پیش از وقوع یک رویداد یا یک شرایط خاص.
presignificant
مربوط به اهمیت یا معنایی که قبل از وقوع یک رویداد وجود دارد.
presignification
عمل یا فرآیند تعریف یا توصیف اهمیت پیشینی قبل از وقوع یک رویداد.
presignificative
مربوط به اصطلاحاتی که پیش از وقوع یک رویداد دارای معنا و اهمیت هستند.
presignificator
مفهوم یا نشانهای که پیش از وقوع یک رویداد نمایانگر معنی است.
presignified
پیش معناشده، مفهومی که قبل از وقوع یا اجرا، معانی و نشانههای آن مشخص شده است.
presignifying
پیش معنا کردن، ارائه و نمایش مفهومی که در آینده میتواند تحقق یابد.
presylvian
پیشسیلوین، ناحیهای در مغز که در پردازش زبان و ارتباطات نقش دارد.
presimian
پیشمیمون، به گونههای اولیهای اشاره دارد که به پیشینیان میمونها و انسانها مرتبط هستند.
presympathy
پیش همدردی، همدردی اولیه که قبل از وقوع واقعه یا وضعیت دشوار ابراز میشود.
presympathize
پیش همدردی کردن، ابراز همدردی قبل از وقوع مشکل یا در وضعیتهای دشوار.
presympathized
پیشهمدردی، به معنای ابراز همدردی یا همدلی قبل از وقوع یک واقعیت یا مشکل است.
presymphysial
پیشسفال، مرتبط با ناحیهای در بدن که به نوعی قبل از مفاصل است.
presymphony
پیشسمفونی، به بخش ابتدایی یک سمفونی یا قطعه موسیقی اشاره دارد که پیش از بخش اصلی اجرا میشود.
presymphonic
پیشسمفونی، توصیف کننده عناصری که قبل از اجرای سمفونی اصلی وجود دارند.
presymptom
نشانهی پیشین، به علامتی اشاره دارد که قبل از ظهور علائم اصلی بیماری بروز میکند.
presymptomatic
پیشعلامت، به وضعیتی اطلاق میشود که فرد در آن هنوز علائم یک بیماری را نشان نمیدهد اما ممکن است آن را داشته باشد.
presynapsis
پیشسیناپس به مرحلهای اشاره دارد که در آن نورونها برای اتصال و ارتباط آماده میشوند.
presynaptically
بهطور پیشسیناپس، نوعی عملکرد در نورون که قبل از سیناپس و در مرحله اولیه انتقال سیگنالی است.
presynsacral
پیشساکرال به بخشهایی از بدن اطلاق میشود که در نزدیکی ساکروم قرار دارند.
presystematic
پیشسیستماتیک به رویکردی گفته میشود که قبل از ایجاد یک سیستم رسمی یا ساختار، استفاده میشود.
presystematically
بهطور پیشسیستماتیک، بهروشی که قبل از تعریف یک سیستم مشخص آغاز شود.
presystole
پریسیستول، مرحلهای از عملکرد قلب است که قبل از انقباض درونقلبی رخ میدهد.
presystolic
طیف مربوط به پریسیستول، به مراحل و ویژگیهای قلب قبل از انقباض اشاره دارد.
preslavery
پیشبردهگی، به دورهها و شرایط اجتماعی قبل از قانونی شدن بردهداری اشاره دارد.
presley
الویس پریسلی، یک هنرمند مشهور آمریکایی، تأثیر زیادی بر موسیقی راک داشته است.
presmooth
پیشصاف، به مرحلهای از کارهایی اشاره دارد که قبل از صاف شدن انجام میشود.
presocial
پیشاجتماعی، به رفتارهایی اشاره دارد که به ایجاد ارتباطات اجتماعی مثبت مرتبط هستند.
presocialism
پیش سوسیالیسم به ایدهها و نظریههای سیاسی و اقتصادی اطلاق میشود که پیش از ظهور سوسیالیسم رسمی شکل گرفتهاند.
presocialist
فرد یا جنبشی که پیش از شکلگیری سوسیالیسم وجود داشته یا نظریات آنها به نوعی پیش از سوسیالیسم برابری دارد.
presolar
ذراتی که قبل از تشکیل خورشید و سیستم خورشیدی به وجود آمدهاند و اطلاعاتی دربارهٔ شرایط آن زمان ارائه میدهند.