fricace
فریکاسه، نوعی غذا است که به روش خاصی تهیه می‌شود و معمولاً شامل گوشت و سبزیجات است.
fricandeaus
فریکاندو، نوعی گوشت است که به صورت شکل خاصی تهیه می‌شود و اغلب در غذاهای مجلل مورد استفاده قرار می‌گیرد.
fricandel
فریکاندل، نوعی سوسیس یا غذای آماده است که معمولاً در فست فودها سرو می‌شود.
fricandelle
فریکاندل، نوعی غذاست که به طور خاص طعم‌دار شده و معمولاً در جشنواره‌ها یا مهمانی‌ها سرو می‌شود.
fricando
فریکاندو، غذایی سنتی که معمولاً با مواد مختلف تهیه می‌شود و در مناطق مختلف تغییر می‌کند.
fricandoes
فریکاندوها نوعی غذا هستند که معمولاً با برنج یا مخلفات دیگر سرو می‌شوند.
fricasseing
فرکاسه کردن، شیوه‌ای از پخت و پز است که شامل سرخ کردن و سپس پختن گوشت و سبزیجات در سس می‌شود.
frication
فرکیشن، اصطکاکی است که بین دو سطح در تماس ایجاد می‌شود و می‌تواند منجر به انرژی حرارتی و دیگر اثرات شود.
fricatrice
فرکاتریس، صدایی است که در تولید آن جریان هوا از طریق شکاف‌های باریک عبور می‌کند و صدای زوزوسی تولید می‌کند.
frickle
فرکل، نوعی تزیین یا شیء کوچک است که معمولاً از مواد مختلف ساختمانی درست می‌شود.
fricti
فرکتی، اصطکاک یا نیرویی است که مانع حرکت اشیاء می‌شود و در تحلیل‌های مهندسی کاربرد دارد.
frictionable
قابل اصطکاک، به موادی اشاره دارد که قابلیت ایجاد اصطکاک را دارند و در کاربردهای مختلف مفید هستند.
frictionally
به طور مربوط به اصطکاک، در زمینه فیزیک به حرکتی اطلاق می‌شود که تحت تأثیر نیروی اصطکاک انجام می‌گیرد.
frictionize
اصطکاکی کردن، فرایند افزایش نیروی اصطکاک بین دو سطح.
frictionized
اصطکاکی شده، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن نیروی اصطکاک افزایش یافته است.
frictionizing
فرآیند افزایش نیروی اصطکاک، به منظور بهبود تماس و چسبندگی.
frictionlessly
بدون اصطکاک، به طوریکه هیچ نیروی مقاومتی وجود نداشته باشد.
frictionlessness
عدم وجود اصطکاک، وضعیتی که در آن حرکت بدون هیچ مقاومتی انجام می‌شود.
frictionproof
ضد اصطکاک؛ مواد یا پوشش‌هایی که به گونه‌ای طراحی شده‌اند که مقاومت بالایی در برابر اصطکاک دارند و به راحتی ساییده نمی‌شوند.
frictions
اصطکاک؛ نیرویی که مانع حرکت یک جسم روی جسم دیگر می‌شود و می‌تواند باعث ایجاد گرما یا ساییدگی شود.
fridila
فریدیلا؛ نوعی گل نادر که به خاطر زیبایی و خصوصیات خاص خود شناخته شده است.
fridstool
فریدستول؛ نوعی صندلی یا نشیمنگاه که به طور خاص برای راحتی و دکوراسیون طراحی شده است.
frieda
فریدا؛ نامی زنانه که به ویژه در فرهنگ‌های مختلف بسیار محبوب است.
friedcake
کیک سرخ شده؛ نوعی دسر یا خوراکی است که در روغن سرخ می‌شود و معمولاً ترد و خوشمزه است.
friedelite
فریدلایت، یک ماده معدنی کمیاب است که به‌طور عمده در سنگ‌های آتش‌فشانی یافت می‌شود و ممکن است خواص خاصی داشته باشد.
friedman
میلتون فریدمن، یک اقتصاددان آمریکایی است که به دلیل نظریاتش در مورد اقتصاد بازار آزاد و مداخله دولت مشهور است.
friedrichsdor
فریدریشسدور، یک شهر کوچک در آلمان است که به خاطر جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی خود شناخته شده است.
friendlessness
دوست نداشتن، وضعیتی است که فرد نتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و احساس تنهایی کند.
friendlike
دوستانه، به نوعی رابطه اشاره دارد که شامل عواطف و پیوندهای نزدیک با دیگران باشد.
friendliwise
دوستانه، به شیوه‌ای نشان دهنده دوستی و حسن نیت در تعاملات اجتماعی اشاره دارد.
friese
فرایز، نوار یا زینت‌کاری است که معمولاً در بالای دیوارها یا در زیر سقف‌ها قرار می‌گیرد.
frieseite
فرایزیت، صفحاتی با تزئینات و تصاویر زیبا که معمولاً در کتاب‌ها و نشریات به کار می‌رود.
friesic
زبان فریسیک، زبانی است که در منطقه فریزلند هلند صحبت می‌شود.
friesish
فرهنگ فریش، فرهنگی است که به زبان و آداب و رسوم مردم فریزلند مربوط می‌شود.
friezed
فرایزدار به معنای وجود دکوراسیون یا تزئینات بر روی سطحی از جمله سقف یا مبلمان است.
friezer
فریزر، دستگاهی است که برای حفظ و انجماد مواد غذایی استفاده می‌شود.
friezy
نوعی پارچه با بافت نرم و پشمی، معمولا در لباس‌ها استفاده می‌شود.
friezing
شرایطی که دما به حدی پایین می‌آید که می‌تواند به آسانی منجر به سرمازدگی شود.
frigage
عملکرد نگهداری دما به ویژه در محصولات غذایی و تجهیزات.
frigatoon
هنر یا طرح‌هایی که در آن از فرم‌های خاص و خلاق استفاده می‌شود.