incavate
حفر کردن به معنی کندن زمین یا ساختن گودال است.
incavated
حفر شده به معنی جایی است که زمین آن کندن شده و چیزی در آن کشف شده است.
incavation
حفر به معنای فرایند کندن زمین به منظور پیدا کردن چیزهای زیرین است.
incave
فرورفتگی به معنای گود شدن یا فرورفتگی به سمت داخل است.
incavern
غار به معنی فضایی توخالی و طبیعی به شکل غار یا حفره است.
incavo
اصطلاحی که به حالت تو رفته یا فرورفتگی در یک سطح اشاره دارد.
incede
تسلیم شدن یا پذیرفتن شرایط یا خواسته‌های دیگران.
incedingly
به صورت فزاینده یا به طور پیوسته و مداوم.
incelebrity
وضعیتی که در آن شخص یا چیزی شناخته شده و مشهور است.
incend
به معنی برانگیختن یا تحریک کردن یک بحث یا گفتگو.
incendiarism
عمل عمدی ایجاد آتش، به ویژه در مکان‌های غیرمجاز.
incendiarist
آتش‌افروز، شخصی که به طور عمدی آتش سوزی می‌کند.
incendiarize
آتش زدن، به طور عمدی آتش روشن کردن.
incendiarized
آتش زده شده، به حالت آتش‌زنی درآمده.
incendious
آتش‌زا، توصیف کننده چیزی که مرتبط با آتش باشد.
incendium
آتش، آتش‌سوزی به زبان لاتین.
incendivity
خصلت آتش‌زایی، توانایی مواد برای اشتعال.
incensation
بخور دادن، فرآیند ایجاد دود از مواد خوشبو در مراسم‌ها و عبادات。
incenseless
بدون بخور، جایی که دود بخور وجود ندارد و ممکن است کم‌احساس باشد.
incensement
بخور دادن، عمل یا فرآیند دادن بخور برای ایجاد عطر در فضا.
incenser
بخورده، ابزاری که برای سوزاندن بخور و پخش عطر استفاده می‌شود.
incension
بخور دادن، عملی که در آن بخور سوزانده می‌شود و عطر آزاد می‌کند.
incensive
تحریک‌آمیز، توصیف کلمات یا رفتاری که باعث ایجاد تنش یا تحریک می‌شود.
incensor
سانسورکننده به فرد یا نهادی اشاره دارد که محتوا یا اطلاعات را کنترل و محدود می‌کند.
incensurable
غیرقابل سرزنش به معنای نبودن عیب یا نقص در رفتار یا عمل شخص است.
incensurably
به معنای به شکلی که نتوان انتقاد کرد؛ بدون عیب یا اشکال.
incentively
به طور انگیزشی و با انگیزه برای تشویق دیگران به عمل.
incentor
ایجادکننده انگیزه به شخصی اشاره دارد که دیگران را به عمل ترغیب می‌کند.
inceptively
به شکل ابتدایی یا آغازین، مربوط به آغاز یک چیز.
inceptor
مخترع، کسی که یک ایده یا فناوری جدید را به وجود می‌آورد.
inceptors
مخترعان، افرادی که ایده‌ها یا فناوری‌های جدیدی را به وجود می‌آورند.
incerate
سوختن چیزی به خصوص مواد جامد.
inceration
فرآیند سوختن، به ویژه زباله‌ها یا مواد دیگر.
incertain
نامشخص، غیرقابل پیش‌بینی.
incertainty
عدم قطعیت، حس ناپایداری و عدم اطمینان.
incessable
غیرقابل توقف، حالتی که نمی‌تواند متوقف شود.
incessably
به طور غیرقابل توقف یا مداوم.
incessancy
پیوستگی، حالتی که چیزی نمی‌تواند متوقف شود.
incessantness
پیوستگی، ویژگی یا حالتی که چیزی به طور مداوم ادامه دارد.
incession
شروع، به ویژه در زمینه تغییر فصل‌ها یا رویدادها.