inflamer
شخصی که احساسات و نظرهای عمومی را تحریک میکند.
inflamers
کسانی که احساسات و پاسخهای شدید را در بحثها بر میانگیزند.
inflamingly
به شیوهای که احساسات را برمیانگیزد یا تحریک میکند.
inflammatorily
به شکلی که باعث تحریک و آتشزدن احساسات و واکنشهای شدید شود.
inflatedly
به شکل اغراقآمیز یا بیش از حد بزرگ شده.
inflatedness
حالت یا ویژگی بزرگ شدن یا اغراق در چیزی، به ویژه در قیمت یا تبلیغ.
inflater
وسیلهای که برای پر کردن یا باد کردن اشیاء استفاده میشود.
inflaters
چندین وسیله که برای پر کردن یا باد کردن اشیاء استفاده میشوند.
inflatile
محصولاتی که میتوانند باد شوند و بزرگ شوند.
inflatingly
به گونهای که به طور فزایندهای چیزی را بزرگ کند یا افزایش دهد.
inflationism
نظام یا نظریهای که تأکید بر افزایش قیمتها و پول در گردش دارد.
inflationist
فردی که به تأثیرات مثبت و مفید تورم اعتقاد دارد.
inflationists
گروهی از افراد که به نظریههای فزاینده اعتقاد دارند.
inflator
تجهیزی که هوا یا گاز را به یک جسم میفرستد تا آن را پر کند.
inflators
چند تجهیز که برای پر کردن اجسام با هوا یا گاز به کار میروند.
inflatus
حالت ناهنجاری که در آن گاز در معده یا روده قابل مشاهده است.
inflectedness
حالت یا کیفیت تغییر یافتن شکل یک کلمه در زمان یا حالتهای مختلف.
inflectionless
زبان یا سیستم زبانی که تغییرات اندکی در شکل کلمات دارد.
inflective
زبان یا کلمهای که با تغییر شکلها به معانی مختلف اشاره میکند.
inflector
دستگاهی یا تکنیکی که برای تغییر کلمات استفاده میشود.
inflesh
به شکل واقعی درآوردن یا جزء به جزء توصیف کردن.
inflex
تغییر نوع تفکر یا نگرش به روشی جدید.
inflexibly
به صورت غیرقابل تغییر و سخت، عدم انعطاف.
inflexive
زبان یا شکلی که در آن تغییرات برای بیان معانی مختلف استفاده میشوند.
inflicter
کسی که مجازات یا درد را به دیگران تحمیل میکند.
inflictive
صفتی که به معنای ایجاد آسیب یا ضرر به کسی یا چیزی است.
inflictor
فرد یا چیز که آسیب یا درد را ایجاد میکند.