inoma
توموری که در بافتهای خاصی در بدن ایجاد میشود.
inominous
بدون نام یا هویت، به چیزی که نامش ناشناخته است اشاره دارد.
inomyoma
اینومیوم توموری است که از بافت عضلانی ناشی میشود و میتواند به اندازههای مختلف وجود داشته باشد.
inomyositis
اینومایوزیت وضعیتی است که با التهاب در بافتهای عضلانی مشخص میشود.
inomyxoma
اینومیستوما نوعی تومور است که از بافت غیرطبیعی میسویید تشکیل شده است.
inone
اینون اصطلاحی است که به نوعی ترکیب شیمیایی خاص اشاره دارد.
inoneuroma
اینونروما توموری است که به بافت عصبی آسیب میزند.
inoperability
غیرقابل انجام بودن به وضعیتی اطلاق می شود که جراحی ممکن نیست.
inoperation
وضعیت یا حالتی که در آن چیزی به درستی کار نمیکند یا غیرفعال است.
inoperational
وضعیتی که نشان دهنده عدم کارایی یا غیر قابل استفاده بودن چیزی است.
inoperativeness
وضعیتی که چیزی نمیتواند به طور مؤثر کار کند یا عملکرد داشته باشد.
inopercular
ویژگی یا صفتی که به عدم وجود برآمدگی استخوانی بر روی آبششها اشاره دارد.
inoperculata
طبقهای از ماهیها که فاقد برآمدگی استخوانی در ناحیه آبشش هستند.
inoperculate
به ماهیهایی گفته میشود که برآمدگی استخوانی روی آبشش ندارند.
inopinable
غیرقابل تصور، چیزی که نمیتوان به سادگی آن را درک یا تصور کرد.
inopinate
غیرقابل تصور کردن، تغییر دادن چیزی به گونهای که دیگر قابل تصور نباشد.
inopinately
به صورت غیرقابل تصور، به گونهای که انتظار نمیرود.
inopine
غیرقابل تصور کردن یک موضوع یا ایده.
inopportunism
عدم موقعیت، به شرایطی اطلاق میشود که در آن فرد، زمان یا مکان نامناسبی را برای انجام یک عمل انتخاب میکند.
inopportunist
فردی که در موقعیتهای نامناسب عمل میکند یا زمانهای مناسبی را برای گفتن یا انجام کارها انتخاب نمیکند.
inopportunity
عدم فرصت به معنای فقدان یا نداشتن زمان یا موقعیت مناسب برای انجام یک کار است.
inoppressive
غیرسرکوبگر، به شرایط یا قوانینی گفته میشود که آزادیها و حقوق فردی را محدود نمیکنند.
inoppugnable
غیرقابل تردید به شواهد یا دلیلی اطلاق میشود که نمیتوان آن را رد کرد.
inopulent
غیرپرجا به شرایطی اطلاق میشود که بر خلاف رفاه و ثروت، به سادگی و کمخرجی اشاره دارد.
inorb
inorb به معنای فرآیند اطمینان از همراستایی قطعات مختلف در یک سیستم است.
inorderly
inorderly به معنای منظم و مرتب است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزها در یک نظم خاص قرار دارند.
inordinacy
inordinacy به معنی بیش از حد یا بینظمی است، به ویژه در زمینه استفاده یا کنترل منابع.
inordinance
inordinance به مواردی اشاره دارد که در آن قوانین یا مقررات به طور غیرمعمول و بینظمی وضع میشوند.
inordinancy
inordinancy به عنوان یک وضعیت اشاره دارد که در آن فعالیتها بیش از حد یا خارجی با نظم معین هستند.
inordinary
inordinary به معنای غیرمعمول یا خاص است و به ویژگیهایی اشاره دارد که از عادت یا انتظار فراتر میروند.
inordinateness
بینظمی، حالتی که با اندازهگیری یا برقراری کنترل مناسب نداشتن خاصیتی مانند رفتاری یا عادتها.
inorg
inorg، اصطلاحی در شیمی برای اشاره به مواد غیرآلی.
inorganical
غیرآلی، به موادی اطلاق میشود که در آنها کربن وجود ندارد.
inorganically
به طور غیرآلی، به شیوهای اشاره دارد که در آن کربن وجود ندارد.
inorganity
غیرآلی بودن، حالتی که به مواد غیرآلی اطلاق میشود.
inorganizable
در زبان فارسی، غیر قابل سازماندهی به معنای عدم توانایی در ایجاد نظم یا ساختار در یک ماده یا وضعیت است.
inorganization
در زبان فارسی، غیرسازمانیافتگی به معنای عدم وجود ساختار یا نظم در یک وضعیت یا برنامه است.