nonsmutting
غیر لکهای، اشاره به مواد یا سطحی دارد که به راحتی لکه نمیزنند.
nonsober
غیر متمرکز، اشاره به وضعیتی دارد که در آن فرد تحت تاثیر مواد یا احوالات دور است و دقت کمتری دارد.
nonsobering
حالت یا وضعیتی که موجب افزایش نگرانی یا احساس مثبتی نمیشود.
nonsoberly
به طریقی که نشاندهندهی عدم جدیت یا خیال بافی باشد.
nonsoberness
وضعیتی که در آن فرد از لحاظ ذهنی یا عاطفی جدی نیست.
nonsobriety
حالت یا کیفیت عدم هوشیاری یا جدیت در رفتار.
nonsociability
خصوصیتی که شامل عدم تمایل به برقراری تعاملات اجتماعی است.
nonsociable
صفتی که به عدم تمایل به برقراری ارتباطات اجتماعی اشاره دارد.
nonsociableness
عدم اجتماعی بودن، ویژگی یا حالتی که در آن فرد تمایل ندارد در فعالیتهای اجتماعی شرکت کند.
nonsociably
به طور غیر اجتماعی، به شیوهای که در آن فرد تمایلی به حضور یا تعامل اجتماعی ندارد.
nonsocial
غیر اجتماعی، مربوط به وضعیتی که در آن تعاملات اجتماعی وجود ندارد.
nonsocialist
ضد سوسیالیست، کسی که اصول سوسیالیستی را نمیپذیرد یا از آنها حمایت نمیکند.
nonsocialistic
غیر سوسیالیستی، مربوط به اصول یا سیاستهایی که در تضاد با سوسیالیسم است.
nonsociality
عدم اجتماعی بودن، حالتی است که فرد تمایلی به تعاملات اجتماعی ندارد.
nonsocially
غیر اجتماعی، به روشی که تعاملات اجتماعی محدود یا عدم وجود داشته باشد.
nonsocialness
عدم اجتماعی بودن، کیفیت یا حالت عدم تمایل به تعاملات اجتماعی.
nonsocietal
غیر اجتماعی، به چیزی که به جامعه مربوط نمیشود یا تأثیری بر جامعه ندارد.
nonsociety
جامعه غیر اجتماعی، ساختاری که در آن روابط اجتماعی و تعاملات انسانی وجود ندارد.
nonsociological
غیر جامعهشناختی، چیزی که از نظر علمی به جامعه و روابط اجتماعی مربوط نمیشود.
nonsolar
غیر خورشیدی، به منابع انرژی که به نور خورشید وابسته نیستند.
nonsoldier
غیرنظامی، به شخصی اطلاق میشود که در ارتش یا نیروی مسلح فعالیت نمیکند.
nonsolicitation
عدم درخواست، توافقی است که تحت آن یک طرف نمیتواند از طرف دیگر درخواست انجام دهد.
nonsolicitous
بیتوجه، افرادی که نگران دیگران نیستند و به سلامت یا وضعیت آنها اهمیت نمیدهند.
nonsolicitously
به طور بیتوجه، رفتار یا گفتاری که در آن از درخواست یا فشار به دیگران خودداری میشود.
nonsolid
غیرجامد، به مواد یا اشیایی اطلاق میشود که حالت جامد ندارند.
nonsolidarity
عدم همبستگی، به معنای نبود توافق و حمایت جمعی میان افراد یا گروهها است.
nonsolidification
عدم تجسم، به فرایندی اطلاق میشود که در آن مواد به حالت جامد در نمیآیند.
nonsolidified
عدم تجسم یافته، به مادهای گفته میشود که هنوز به حالت جامد در نیامده است.
nonsolidifying
عدم تجسم یافته، به موادی اطلاق میشود که به حالت جامد تبدیل نمیشوند.
nonsolidly
به شکل غیرمحکم و ناپایدار، در مورد ساختارهای فیزیکی یا وضعیتها.
nonsolids
مواد غیرجامد، موادی هستند که به شکل جامد در نمیآیند.
nonsoluable
غیرقابل حل، به وضعیتی اطلاق میشود که هیچ راه حلی برای آن وجود ندارد.
nonsoluble
غیرمحلول، به موادی اطلاق میشود که در یک حلال خاص حل نمیشوند.
nonsolubleness
وضعیتی که جنبههای غیرمحلول دارند، معمولاً به چالشهای علمی مرتبط است.
nonsolubly
به شکل غیرمحلول، به نحوهای اشاره دارد که حل نمیشود.
nonsolution
غیرپاسخ، به وضعیتی اطلاق میشود که راه حلی برای مشکل ارائه نمیدهد.
nonsolvability
وضعیتی که در آن مشکل نمیتواند حل شود و حل آن امکانپذیر نیست.
nonsolvable
غیرقابل حل، به وضعیتی یا مشکلی اشاره دارد که راهحلی برای آن وجود ندارد یا نمیتوان آن را حل کرد.
nonsolvableness
غیرقابل حل بودن، حالتی است که مشکل یا معما هیچ راهحلی ندارد.