overchrome
بیش از حد استفاده از کروم، به معنای استفاده از رنگ براق به شکلی که ممکن است نتیجه نهایی را خراب کند.
overcirculate
بیش از حد پخش شدن یا توزیع شدن، بهطوری که گاهی اوقات منجر به سردرگمی یا سوءتفاهم میشود.
overcivilize
بیش از حد متمدن کردن، به معنای وارد کردن ویژگیهای متمدنانه به چیزی است بهطوری که ممکن است به دشمنی با ویژگیهای سنتی اصلی آن بیانجامد.
overcivilized
بسیار متمدن، به جامعهای اطلاق میشود که به شدت تحت تأثیر فرهنگهای متمدنانه قرار دارد و ممکن است ویژگیهای اصیل خود را از دست داده باشد.
overcivilizing
فرایند بسیار متمدن کردن، به معنای وارد کردن اصول متمدنانه به یک فرهنگ یا جامعه به طوری که آثار سنتی آن به فراموشی سپرده شوند.
overcivilly
بسیار متمدنانه، به معنای رفتاری است که به طرز افراطی مطابق با آداب و رسوم اجتماعی متمدنانه باشد.
overclaim
ادعای بیش از حد، به معنای ارائه ادعاهای بزرگتر از واقعیت یا شواهد برای پشتیبانی از یک نظر یا محصول است.
overclamor
آواز خواندن بیش از حد، به معنای تولید سر و صدای زیاد و به صورت افراطی بهطوری که ممکن است صداهای مهم و بااهمیت را تحتالشعاع قرار دهد.
overclement
بخشندگی بیش از حد، حالتی که در آن فرد زیادی مهربان و عفوکننده است و ممکن است پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد.
overcleverness
بیش از حد باهوشی، حالتی که در آن فرد ممکن است به دلیل هوش زیاد خود مشکلاتی برای ارتباطات ایجاد کند.
overclinical
بیش از حد بالینی، به معنای استفاده از اصطلاحات یا توصیفات کلینیکی به شکلی که احساسات انسانی را نادیده بگیرد.
overclinically
به طور بیش از حد به جزئیات بالینی و علمی پرداخته شده است، بدون در نظر گرفتن جنبههای انسانی یا احساسی.
overclinicalness
حالت یا کیفیت بیش از حد بالینی بودن، که ممکن است باعث فاصله گرفتن از جنبههای انسانی شود.
overcluster
خوشهبندی بیش از حد، فرآیند تقسیم و گروهبندی دادهها به تعداد خوشههای بیشتر از آنچه که مطلوب است، که میتواند منجر به نتایج نامعتبر شود.