overmournful
بیش از حد محزون یا غمگین، به خصوص به طوری که تحت تأثیر قرار دادن دیگران را نیز به همراه دارد.
overmournfulness
اندوهزدگی بیش از حد، احساس ناراحتی و غم ناشی از فقدان یا ناکامی که به طرز غیرطبیعی ادامه مییابد.
overmultiplying
بیش از حد افزایش دادن، به معنی افزایش بیش از حد تعداد یا مقدار چیزی است که ممکن است منجر به مشکلاتی شود.
overmultitude
بیش از حد تعداد، به معنی تعداد بسیار زیاد از چیزها یا افراد است که میتواند باعث سردرگمی شود.
overmuse
بیش از حد فکر کردن، به معنی تأمل بیش از حد بر روی افکار یا گذشته است که ممکن است مانع از اقدام برای آینده شود.
overnarrow
بسیار محدود، به معنی داشتن دیدگاه یا نگرش بسیار محدود و باریک است که نمیتواند همه جنبهها را در نظر بگیرد.
overnarrowness
تنگی بیش از حد، حالتی که در آن چیزی به قدری باریک است که مانع از حرکت یا تعامل میشود.
overnationalization
توسعه بیش از حد ملی، فرایند یا حالتی که در آن یک کشور یا سازمان به شدت ملیگرایی را در سیاستها و عملیاتهای خود به کار میبرد.
overnationalize
ملیسازی بیش از حد، به کنترل یا مالکیت بیش از حد ملی بر روی منابع یا صنایع اشاره دارد.
overnationalized
ملیسازی بیش از حد، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک سازمان یا کشور به طور نامتعارف و غیرطبیعی بر اساس اصول ملیگرایی عمل میکند.
overnationalizing
ملیسازی بیش از حد، به فرایند یا عمل تبدیل کردن چیزی به طور نامتعارف و بیش از حد به یک نمایندگی ملی اشاره دارد.
overnearness
نزدیکی بیش از حد به معنای فاصله فیزیکی نزدیکتر از حد معمول است که ممکن است منجر به احساس عدم راحتی یا محدودیت شود.
overneatness
بسیار مرتب بودن به معنای سطحی از نظم و ترتیب است که ممکن است غیرطبیعی یا غیرواقعی به نظر برسد.
overneglect
بیتوجهی بیش از حد به معنای عدم توجه کافی به یک کار یا وظیفه است که ممکن است به کاهش کیفیت یا آسیب به وضعیت منجر شود.
overneglectful
بیتوجهی بیش از حد به معنای عدم توجه کافی به یک موضوع یا امر خاص است که ممکن است به ضرر منجر شود.
overnervous
احساس اضطراب و نگرانی بیش از حد که ممکن است موجب عدم تمرکز یا اضطراب در موقعیتهای عمومی شود.
overneutralize
بیش از حد خنثی کردن، به عمل خنثی کردن یک ماده با اضافه کردن مادهای دیگر که میتواند خاصیتهای شیمیایی را تغییر دهد اشاره دارد.