paralysation
فلج شدن به حالتی اطلاق میشود که یک یا چند قسمت از بدن از عملکرد طبیعی خود باز میمانند.
paralyser
فلجکننده به دارویی اطلاق میشود که باعث کاهش یا از بین رفتن حرکت عضلات میشود.
paralytica
پارا لیتیکا به شرایط پزشکی اشاره دارد که با فلج ارتباط دارد.
paralitical
اصطلاح 'پارالی تیک' به حالت یا شرایطی اشاره دارد که به فلج مرتبط است.
paralytical
شرایط یا علائم مرتبط با فلج، که در اینجا به مفاهیم پزشکی اشاره دارد.
paralytically
به صورتی که نشاندهنده فلج باشد، به ویژه در مورد حرکات و گفتار.
paralyzant
دارویی که باعث فلج موقتی عضلات یا اندامها میشود و معمولاً در پزشکی برای جراحیها یا درمانها استفاده میگردد.
paralyzation
عملی که در آن شخصی یا عضوی به طور موقت یا دائمی فلج میشود.
paralyzedly
به صورت فلج، به طور غیر ارادی و بدون کنترل.
paralyzer
ابزاری یا دارویی که باعث فلج میشود و در پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد.
paralyzers
چندین ابزار یا دارو که در پزشکی برای ایجاد فلج مورد استفاده قرار میگیرند.
paralyzingly
به گونهای فلجکننده، به شدت و به طور غیرقابل حرکت.
parallactic
مربوط به پارالاکس، پارالاکتیک به ویژگیهای مختصات ناظر در تغییر دید مربوط میشود.
parallactical
مربوط به مفهوم پارالاکتیک با تأکید بر تحلیلهای خاص تر.
parallelable
قابل انجام بهصورت موازی، به این معنا که میتوان بهطور همزمان انجام داد.
parallelepipedic
مربوط به طراحی یا ساختار متوازیالسطوح که در زمینههای مختلف استفاده میشود.
parallelepipedon
پاراللپپیدون، یک چندوجهی است که شش وجه دارد و هر وجه آن به صورت یک متوازیالاضلاع است.
parallelepipedonal
مربوط به پاراللپپیدون، توصیف اشکالی با ویژگیهای مشابه به یک پاراللپپیدون.
parallelepipedous
دارای ویژگیهای پاراللپپیدون، به معنای شکل گرفتن به صورت یک پاراللپپیدون.
paralleler
به خطهایی گفته میشود که هرگز به هم نمیرسند و در یک صفحه هستند.
parallelinervate
عملی است که در آن اعصاب به شکل موازی به بافتها یا عضلات میرسند.
parallelinervous
سیستمهای پارالل نوروس به سیستمی اطلاق میشود که در آن اجزا و یا پروسهها به طور همزمان ولی مستقل از یکدیگر عمل میکنند.
parallelisation
پاراللیزاسیون به معنای تقسیم یک وظیفه به چندین قسمت است تا بتوان آنها را به طور همزمان انجام داد.
parallelist
پاراللیست به فردی گفته میشود که به بررسی و تحقیق در مورد خطوط موازی و ویژگیهای آنها میپردازد.
parallelistic
پاراللیستیک به ویژگیها و مفاهیمی اشاره دارد که با خطوط یا ساختارهای موازی مرتبط هستند.
parallelith
پاراللیت به نوعی سنگ یا لایهای از سنگ اطلاق میشود که به صورت موازی با لایههای دیگر قرار دارد.
parallelization
پاراللیزه کردن به فرآیند تقسیم کار به چندین کار مجزا اشاره دارد که میتواند به صورت همزمان انجام شود.
parallelizer
موازیساز، ابزاری است که وظایف را به طور همزمان اجرا میکند تا کارایی را افزایش دهد.
parallelled
موازی شدن، به معنای اینکه دو یا چند چیز به طور مشابه رخ دهند.
parallelless
بدون موازی، به معنای عدم وجود شباهت یا انطباق با چیزی دیگر.
parallelly
به صورت موازی، به معنای انجام کارها به طور همزمان.
parallelling
موازیکردن، به معنای قرار دادن یا مقایسه همزمان دو یا چند چیز.
parallelodrome
موازیدواری، مکانی یا ابزاری که برای اندازهگیری یا مقایسه در موارد مختلف طراحی شده است.
parallelodromous
به حرکتی اطلاق میشود که در آن یک خط یا مسیر به صورت موازی سازگار با خط دیگر حرکت میکند.