placarder
کسی که پیام‌ها یا اطلاعات را به کمک تابلوها یا علامت‌ها منتقل می‌کند.
placarders
کسانی که به صورت گروهی یا فردی اطلاعات را تبلیغ می‌کنند.
placater
تسکین‌دهنده، شخصی که تلاش می‌کند تا تنش را کاهش دهد یا فضایی آرام ایجاد کند.
placaters
تسکین‌دهندگان، افرادی که وظیفه تسکین دادن یا آرام کردن دیگران را دارند.
placation
تسکین، عملی که در آن تلاش می‌شود تا ناراحتی یا عصبانیت کسی کاهش یابد.
placatively
به طوری که باعث آرامش یا تسکین شود.
placcate
تسکین دادن، آرام ساختن یا کاهش دادن ناراحتی.
placeable
قابل قرار دادن، چیزی که می‌توان آن را در جایی قرار داد.
placean
مربوط به مکان یا موقعیت خاصی است، به ویژه در زمینه‌های نوشتاری.
placeboes
داروهای ساختگی که به عنوان دارو در آزمایش‌ها استفاده می‌شوند و تأثیر روانی دارند.
placeful
پرحال و دلپذیر، جایی که احساس خوبی به انسان می‌دهد.
placekicker
بازیکنی در فوتبال آمریکایی که وظیفه‌اش زدن ضربات آزاد یا گل زدن است.
placeless
احساس سردرگمی یا عدم تعلق به یک محل خاص.
placelessly
به طور بی‌محل یا بدون حس تعلق به یک مکان خاص.
placemaker
سازنده مکان، شخصی است که فضاها و مکانها را به گونه‌ای طراحی می‌کند که برای مردم جذاب و کارآمد باشند.
placemaking
سازنده مکان، فرآیند طراحی و مدیریت فضاهای عمومی برای بهبود کیفیت زندگی مردم و تعاملات اجتماعی است.
placemanship
مهارت سازنده مکان به توانایی در ایجاد و مدیریت فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی مربوط می‌شود.
placemonger
فروشنده مکان، فردی است که در بازار املاک و مستغلات به فروش و خرید مکان‌ها و زمین‌ها مشغول است.
placemongering
فروشندگی مکان، به اقداماتی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی به خرید و فروش زمین‌ها و مکان‌ها به نحوی سودجوانه مشغول است.
placent
جفت ساختاری است که در حین بارداری در رحم برای تغذیه و حمایت از جنین ایجاد می‌شود.
placentalia
پلاکتالیا (Placentalia) یک زیر شاخه از پستانداران است که مشخصه‌ی اصلی آنها زایمان زنده و وجود جفت است.
placentalian
پستاندار پلاکنتالیان به پستاندارانی گفته می‌شود که از جفت برای تغذیه نوزادان خود در دوران بارداری استفاده می‌کنند.
placentary
پلاکنتاری به ساختار مربوط به جفت و عملکردهای آن در زمان بارداری اشاره دارد.
placentate
پلاکنتات به نوعی از ساختارهای گیاهی اشاره دارد که در آن دانه‌ها به صورت خاصی در داخل میوه قرار گرفته‌اند.
placentiferous
پلاکنتیفرس به نوعی از موجودات زنده اطلاق می‌شود که جفت را برای تغذیه نوزادان خود دارند.
placentiform
پلاکنتیفرم به شکل یا ساختاری گفته می‌شود که مانند جفت در زندگی‌نامه گیاهان و جانوران عمل می‌کند.
placentigerous
گونه‌ای از جانوران که در آن‌ها جفت به طور مستقیم به جنین‌ها مواد مغذی منتقل می‌کند.
placentitis
التهاب جفت که می‌تواند در دوران بارداری و زایمان تأثیرگذار باشد.
placentography
روش تصویربرداری برای بررسی و تحلیل وضعیت جفت.
placentoid
ساختاری که شبیه جفت باشد، معمولاً در بررسی‌های علمی و زیست‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
placentoma
منطقه‌ای در جفت که تبادل مواد مغذی را بین مادر و جنین فراهم می‌کند.
placentomata
شکل جمع جفت‌ومه، به مناطق جفتی انتساب دارد که تبادل مواد مغذی انجام می‌شود.
placewoman
زن محلی، زنی که در یک جامعه یا محله خاص مسئولیت‌هایی را بر عهده دارد.
placidamente
با آرامش، بدون احساس یا هیجان خاصی.
placidity
آرامش، حالت سکون و بی‌نظمی.
placidly
به آرامی، با وضعیت آرام و بدون اضطراب.
placidness
آرامش، حالتی که در آن هیچ گونه هیجان یا تنشی وجود ندارد.
placit
مراسم خاصی که در آن سنت‌ها و آداب محلی جشن گرفته می‌شود.
placitum
پلاسیتم، اصطلاحی قانونی که به تصمیم یا حکم دادگاه اشاره دارد.
plack
پلاک، تکه‌ای اطلاعاتی که معمولاً روی یک سطح نصب می‌شود.