preobjection
اعتراضی که قبل از مطرح شدن کامل یک پیشنهاد یا ایده به آن اشاره میشود.
preobjective
هدف یا قصدی که قبل از هدف نهایی به آن پرداخته میشود.
preobligate
به معنای پیشتعهد کردن منابع یا وظایف قبل از شروع یک کار یا پروژه.
preobligated
منابع یا وظایفی که قبل از موعد تعیین شده، تعهد داده شدهاند.
preobligating
پیشتعهد کردن به معنای اختصاص دادن یا متعهد شدن به چیزی پیش از آنکه ضرورت یا نیاز به آن ایجاد شود.
preobligation
پیشتعهد به معنای تعهد یا باری است که قبل از انجام یک کار باید برآورده شود.
preoblige
پیشمتعهد کردن به معنی پذیرش یک مسئولیت یا تعهد قبل از انجام کاری است.
preobliged
پیشمتعهد به معنای داشتن یک تعهد یا احساس مسئولیت نسبت به انجام چیزی قبل از اینکه واقعاً خواسته شود.
preobliging
پیشمتعهدکننده به معنای نشان دادن تمایل یا الزامی برای کمک یا انجام کاری قبل از اینکه نیاز به آن احساس شود.
preoblongata
پیشبلندگانی به ناحیهای در مغز اشاره دارد که در کنترل فعالیتهای اساسی زندگی نقش دارد.
preobservance
پیشمشاهده، عمل یا مراسمی که قبل از یک رویداد خاص یا تعطیلات انجام میشود.
preobservation
پیشمشاهده، مرحلهای که در آن پیش از انجام یک مشاهدات یا آزمایشات، اطلاعات و آمادگی لازم جمعآوری میشود.
preobservational
پیشمشاهده، وصفی برای مطالعه یا تحلیلی که قبل از انجام مشاهدات اصلی انجام میشود.
preobserve
پیش مشاهده، عمل مشاهده شرایط قبل از انجام یک کار یا آزمایش.
preobserved
پیش مشاهده شده، به دادهها یا اطلاعاتی اطلاق میشود که قبل از یک رویداد یا مطالعه خاص جمعآوری یا مشاهده شدهاند.
preobserving
پیش مشاهده کردن، عمل مشاهده یا بررسی رفتارها و شرایط قبل از شروع یک آزمایش یا مطالعه.
preobstruct
پیشموانع کردن، جلوگیری از چیزی که ممکن است در آینده پیش بیاید.
preobstruction
پیشموانع، مانع یا مشکلی است که قبل از وقوع یک حالت یا فعالیت به وجود میآید.
preobtain
پیشبهدستآوردن، به دست آوردن چیزی قبل از زمان مورد نیاز.
preobtainable
قابل پیشبهدستآوری، چیزی که میتوان قبل از زمان مناسب آن را به دست آورد.
preobtrude
پیشتحمیل کردن، نظر یا حضور خود را به شکلی ناخواسته و زودتر از زمان لازم به دیگران ارائه دادن.
preobtruded
پیشتحمیل شده، به معنای فرایند ناخواستهای که در آن نظرات یا ایدهها قبل از زمان مناسب به افراد دیگری ارائه میشوند.
preobtrusion
مداخلهای که به شیوهای ناخواسته در نظر یا عمل مؤثر است.
preobtrusive
رفتاری که به طور ناخواسته باعث آزار یا ناراحتی دیگران میشود.
preobviate
پیشگیری از وقوع مشکلی با اقدام پیشگیرانه.
preobvious
قبل از اینکه به وضوح فهمیده شود، به چیزی اشاره دارد که به وضوح و بدون نیاز به توضیحات اضافی قابل درک است.
preobviously
به طور واضح و مشخص قبل از یک نکته یا وضعیت دیگر، استفاده میشود.
preoccasioned
پیشآمدن یک وضعیت به دلیل یک رویداد یا تغییر پیشین.
preoccipital
به ناحیهای در پشت سر که به پردازش بینایی مربوط میشود اشاره دارد.
preocclusion
حالتی که در آن مسدود شدن یک رگ یا عروق قبل از وقوع آن پیشبینی میشود.
preoccultation
پیشپنهانسازی، عمل یا فرایند پنهان کردن یا کاستن از دید یک جسم آسمانی به وسیله جسمی دیگر است.
preoccupancy
اشغالپذیری، وضعیت یا حالتی است که در آن یک مکان یا ملک توسط شخصی اشغال شده است.
preoccupant
اشغالگر، شخصی است که به طور موقت یا دائمی یک مکان را اشغال کرده است.
preoccupate
مشغول کردن، به فعالیتی فکر کردن یا نگرانی درباره موضوعی به طور مداوم.
preoccupative
مشغول کننده، اشاره به تفکرات یا رفتارهایی که ذهن را درگیر میکنند.
preoccupiedly
بهطور مشغول، در حالتی که فرد به چیزی عمیقاً فکر میکند و دیگر چیزها را نمیبیند یا نمیشنود.