refan
تغییر یا به‌روز کردن چیزی به‌ویژه یک سیستم یا فرآیند.
refascinate
دوباره جلب توجه یا علاقه کسی به چیزی.
refascination
دوباره جذب شدن یا علاقه پیدا کردن به چیزی.
refashioner
شخصی که لباس‌ها یا اشیاء را به طرز جدید و مدرن طراحی می‌کند.
refashionment
تغییر و به‌روز کردن یک مکان یا شیء به طوری که کارایی یا جذابیت آن بهتر شود.
refathered
احساس کردن دوباره حمایت یا پرورش از طرف یک پدر یا فرد بزرگتر.
refavor
مجدد مورد پسند قرار دادن یا احترام گذاشتن به یک طراحی یا ایده.
refect
اندیشیدن یا تخیل کردن درباره یک موضوع خاص.
refected
ایده‌هایی که در دوران تفکر شکل گرفته‌اند.
refecting
فرآیند خیال‌پردازی درباره ی امور و تجربیات.
refectionary
جایی که تخیل و اندیشه درباره موضوعات خاص صورت می‌گیرد.
refectioner
شخصی که به بررسی و تفکر درباره امور می‌پردازد.
refective
بازتابی، به معنای چیزی که می‌تواند واقعیت یا ویژگی‌های دیگر را نشان دهد.
refectorary
سالن غذاخوری، محلی برای سرو غذا به گروهی از افراد.
refectorarian
مدیر سالن غذاخوری، شخصی که در یک سالن غذاخوری کار می‌کند یا مسئول آن است.
refectorer
مدیر سالن غذاخوری، فردی که به اداره یک سالن غذاخوری می‌پردازد.
refectorial
مرتبط با سالن غذاخوری، وظایف یا فعالیت‌های مرتبط با آن.
refectorian
کارمندی که در یک سالن غذاخوری کار می‌کند.
refects
تفکر عمیق و بررسی دوبارهٔ موضوعات، به‌خصوص در مورد تجربیات و پیشرفت‌های گذشته.
refed
وارد کردن دوباره یا بازگرداندن چیزی به مکان قبلی خود.
refederalization
فرآیند یا عمل بازگرداندن قدرت یا اختیارات به سطح فدرال در یک کشور.
refederalize
عمل بازگرداندن چیزی به حالت فدرال یا به مقامات فدرالی.
refederalized
وضعیتی که در آن چیزی به حالت فدرال بازگردانده شده است.
refederalizing
فرآیند بازگرداندن شیء یا سیستم به وضعیت فدرال.
refederate
فدراسیون مجدد به معنای تشکیل دوباره یک فدراسیون است که در آن گروه‌ها یا کشورها با هم متحد می‌شوند.
refederated
فدراسیون مجدد به معنای این است که گروه‌ها یا ایالت‌ها دوباره به یکدیگر وابسته می‌شوند.
refederating
فرآیند دوباره فدراسیون کردن را توضیح می‌دهد.
refederation
فدراسیون مجدد به معنای عمل یا فرآیند تشکیل دوباره یک فدراسیون است.
refeed
دوباره دادن غذا یا تغذیه به چیزی یا کسی را توصیف می‌کند.
refeeding
عمل دوباره تغذیه کردن را توصیف می‌کند.
refeeds
غذای اضافی به حیوانات یا انسان‌ها برای بهبود وضعیت جسمی و سلامت.
refeel
دوباره احساس کردن یک وضعیت عاطفی یا جسمی.
refeeling
عمل دوباره احساس کردن یک حالت عاطفی یا تجربهٔ قبلی.
refeign
دوباره به دست آوردن حاکمیت یا کنترل بر چیزی.
refel
دوباره خلق یا بازآفرینی یک اثر هنری یا طرح.
refell
عمل دوباره کاشتن گیاهان یا درختان.
refelled
دوباره قطع کردن؛ زمانی که درخت یا چیزی دوباره با ابزار برش از بین می‌رود.
refelling
عمل دوباره قطع کردن، به‌ویژه درختان، به منظور مدیریت منابع طبیعی.
refels
عمل دوباره قطع کردن یا به‌روزرسانی تجهیزات و ماشین‌آلات.
refelt
عمل مجدد پوشاندن یا تعمیر چیزی به ویژه در ارتباط با مصالح ساختمانی.