semicomical
نیمه کمدی، حالتی که طنز به طور جزئی وجود دارد و نمیتواند به عنوان کاملاً کمدی شناخته شود.
semicommercial
نیمهتجاری، اشاره به وضعیتی دارد که در آن جنبههای تجاری و غیربازاری در هم آمیخته شدهاند.
semicomplete
نیمه کامل به معنای این است که چیزی به طور کامل نیست، اما برخی از اجزاء یا ویژگیها را دارد.
semiconceal
نیمه پنهان کردن به معنای این است که چیزی به طور کامل پنهان نیست، بلکه بخشی از آن قابل مشاهده است.
semiconcealed
نیمه پنهان به معنای این است که چیزی به طور کامل پنهان نیست و برخی از جزئیات قابل مشاهده هستند.
semiconcrete
نیمه عینی به معنای این است که چیزی کاملاً عینی نیست، اما بخشی از آن قابل لمس یا درک است.
semiconditioned
نیمه بهینهسازی شده به معنای این است که چیزی به طور کامل بهینهسازی نشده است بلکه برخی از قابلیتها یا ویژگیها را دارد.
semiconduction
نیمههدایت به ویژگیهایی اطلاق میشود که در آنها مواد میتوانند جریان الکتریکی را تحت شرایط خاص هدایت کنند و در شرایط دیگر به عنوان عایق عمل کنند.
semicone
نیمهمخروط به شکل هندسیای اطلاق میشود که مانند مخروط است، اما تنها نیمی از آن در نظر گرفته میشود.
semiconfident
نیمه مطمئن به حالتی اطلاق میشود که فرد حداقلی از اعتماد به نفس را دارد اما هنوز کامل نیست.
semiconfinement
نیمهمحاصره به وضعیتای اطلاق میشود که اشیاء یا ذرات در فضایی محدود شدهاند اما به طور کامل بسته نیستند.
semiconfluent
نیمههمجوش به سیستمی اطلاق میشود که در آن جریان یا مواد به طور جزئی و نه کامل با یکدیگر ترکیب میشوند.
semiconformist
نیمهمطابق به فردی گفته میشود که به شیوهای مختلط از قوانین و استانداردها پیروی میکند.
semiconformity
نیمههمسویی، توافق جزئی با یک یا چند استاندارد و شرایط عمومی، که در آن برخی از الزامات رعایت شده ولی برخی دیگر نادیده گرفته میشوند.
semiconically
نحوهای از ترتیب و طراحی که ویژگیهای نیمهمخروطی دارد و بهطور انعطافپذیر عمل میکند.
semiconspicuous
نیمه قابل مشاهده، به معنای اینکه چیزی یا کسی بهطور کامل نمایان نیست اما به طوری کم و بیش دیده میشود.
semicontinent
نیم قاره، به سرزمینها یا نواحیای اطلاق میشود که با آب احاطه نشدهاند و به یک سطح خشکی بزرگتر متصل هستند.
semicontinuous
نیمه پیوسته، به توابعی اشاره دارد که دارای نقاط شکست است اما تا حدی پیوستگی خود را حفظ میکند.
semicontradiction
پدیدهای که در آن دو بیانیه به طور جزئی با یکدیگر در تضاد هستند، به ویژه در محافل فلسفی.