slubbered
Slubbered به معنی کثیف و ناهماهنگ است و به کارهای انجام شده با عدم دقت اشاره دارد.
slubberer
شخصی که به طور معمول بینظم و شلخته است؛ کسی که در انجام کارها شتابزده و بیدقت عمل میکند.
slubbery
وضعیتی که در آن چیزها شلخته، کثیف و نامنظم باشند.
slubbering
عمل و حالت شلخته و بیدقت در کارها یا رفتار.
slubberingly
بهطرزی شلخته و نامنظم عمل کردن یا انجام دادن کارها.
slubbers
افرادی که بهطور مرتب در کار و حیطههای خود بینظم و شلخته هستند.
slubby
نوعی بافت پارچه که در آن نواحی ضخیم و نازک وجود دارد و به نظر کاردستی میآید.
slubbings
حالتهایی که دارای بافت اسلبی هستند، به ویژه در زمینه پارچه و هنر.
slud
مادهای چسبناک و سنگین که معمولاً از ترکیب آب و خاک تشکیل میشود.
sludder
موادی که به صورت مایع و چسبنده در یک محل تجمع یافتهاند.
sluddery
حالت یا کیفیتی از لجن یا مواد چسبناک.
sludged
حالت یا عملکردی که در آن چیزها با لجن یا مواد چسبناک پر شدهاند.
sludger
تنبل، شخصی که به راحتی کار نمیکند و از مسئولیتها فرار میکند.
sludgy
لجنمال، مایعی که غلیظ و چسبناک میباشد.
sludgier
لجنمالتر، توصیف چیزی که غلیظتر از حالت معمول است.
sludgiest
بدترین حالت لجنمال، به معنای بیشترین غلظت و چسبندگی.
sludginess
همانند معانی بالا، حالتی که چیزی چسبناک و غلیظ است.
sludging
لجنمالی، حرکت به آرامی و با زحمت در مواد لجنمالی.
sluer
رنگ غلیظ، نوعی رنگی که بسیار غلیظ و پُررنگ است.
sluff
رها کردن مسئولیت یا کار، به خصوص در زمینههای تحصیلی یا حرفهای.
sluffed
به معنای رها کردن یا فراموش کردن وظایف یا مسئولیتها.
sluffing
عمل رها کردن کارها یا مسئولیتها.
sluffs
فعل حاضر از رها کردن، به معنای رها کردن وظایف به طور مداوم.
sluggardy
کُندگرایی، تنبلی یا عدم فعالیت و حرکت.
sluggarding
تنبل بازی، حالت یا عمل تنبلی و سستی که باعث میشود فرد کارها را به درستی انجام ندهد.
sluggardize
تنبل کردن، تبدیل کردن فرد یا گروه به حالتی که تنبل و بیتحرک شود.
sluggardliness
وضعیت یا کیفیت تنبل بودن، بیعملی و سستی در انجام کارها.
sluggardness
حالت یا ویژگی بیعملی و کسالت، عدم تحریک و انگیزه برای انجام کارها.
sluggardry
حالت تنبلی و بیتحرکی، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا حرفهای.
sluggy
حالت کسالت و بیحالی، به ویژه در شرایطی که فرد انرژی ندارد.
sluggingly
به آرامی و با زحمت حرکت کردن یا انجام دادن کاری، به طور معمول در شرایطی که دشواری وجود دارد.
sluggishly
به طور کند و بیانرژی، بهویژه در بیان یا عمل.
slughorn
نوعی موجود جادویی که در داستانها و فرهنگهای تخیلی میتواند ظاهر شود.
sluglike
شبیه به حلزون، بهویژه از نظر شکل یا نحوه حرکت.
slugwood
چوب نوع خاصی از درختان که ممکن است در داستانهای تخیلی ذکر شود.
sluicegate
دربی که برای کنترل جریان آب در کانالها یا رودخانهها استفاده میشود.
sluicelike
شباهت به دروازه سیلاب، که به ساختار و عملکرد آن مربوط میشود.
sluicer
کسی که وظیفه تنظیم جریان آب یا مواد را دارد.