incommensurableness
حالتی که در آن دو یا چند چیز نمی‌توانند با یک معیار مشترک مقایسه شوند.
incommensurably
به طور غیرقابل مقایسه.
incommensurately
به شکل غیر قابل مقایسه.
incommensurateness
ناهمسنجی به معنی نداشتن مقیاس مشترک یا معیاری برای مقایسه است.
incommiscibility
ناهم‌آمیزی به معنای ناتوانی در ترکیب یا مخلوط شدن با یکدیگر است.
incommiscible
ناهم‌آمیز به معنای ناتوانی در ترکیب با دیگر مواد است.
incommixed
ناهم‌آمیخته به معنای ترکیب نشدن با دیگر عناصر است.
incommodate
ناپسند به معنای نارضایتی یا مناسب نبودن در یک موقعیت خاص است.
incommodation
پذیرایی به معنای فراهم کردن امکانات و خدمات برای افراد است.
incommodement
مزاحمت، دشواری یا ناراحتی که نتیجه یک وضعیت نا مناسب است.
incommodiously
به طور نامناسب یا ناخوشایند.
incommodiousness
وضعیت راحت نبودن یا ایجاد ناراحتی.
incommodity
چیزی که به عنوان یک مزاحمت یا مشکل شناخته می‌شود.
incommodities
مشکلات یا مزاحمت‌های متعدد.
incommunicability
وضعیت عدم توانایی در برقراری ارتباط.
incommunicableness
عدم توانایی در برقراری ارتباط یا انتقال اطلاعات به دیگران.
incommunicably
به شیوه‌ای که امکان برقراری ارتباط وجود ندارد.
incommunicated
پیام یا اطلاعاتی که به درستی منتقل نشده است.
incommunicatively
به شیوه‌ای که امکان برقراری ارتباط وجود ندارد.
incommunicativeness
کیفیتی که در آن فرد یا گروه قادر به برقراری ارتباط نیستند.
incommutability
خصوصیتی که در آن عناصر قابل تعویض نیستند.
incommutableness
غیرقابل تغییر بودن به معنای عدم امکان تغییر یا تعدیل در چیزی است.
incommutably
غیرقابل تعویض به معنای عدم امکان تغییر ترتیب یا جایگاه اجزا بدون تأثیر بر نتیجه است.
incompact
غیر فشرده به معنای عدم فشردگی یا حجم زیاد بدون چین و چروک است.
incompacted
غیر فشرده به معنای عدم فشردگی یا فشرده نشدن مواد است.
incompactly
به طور غیر فشرده به معنای زمینی یا به طور غیر فشرده سازماندهی شده است.
incompactness
عدم فشردگی به معنای نبود تراکم یا فشردگی در مواد است.
incomparability
عدم قابلیت مقایسه، وضعیتی که در آن دو یا چند چیز نمی‌توانند به طور مستقیم با یکدیگر مقایسه شوند.
incomparableness
عدم مقایسه‌پذیری، کیفیتی که در آن چیزی قابل مقایسه با دیگر چیزها نیست.
incompared
بی‌مقایسه، وضعیتی که در آن چیزی برتری خاصی نسبت به دیگران دارد.
incompassion
عدم دلسوزی، فقدان احساس همدلی یا شفقت نسبت به دیگران.
incompassionate
عدم دلسوز، کسی که احساس همدلی یا شفقت نسبت به دیگران ندارد.
incompassionately
به صورت عدم دلسوز، به شیوه‌ای که فاقد شفقت و همدلی باشد.
incompassionateness
عدم احساس همدردی و دلسوزی نسبت به دیگران.
incompatibleness
عدم سازگاری یا هماهنگی بین دو یا چند چیز.
incompatibles
افرادی که به دلایل مختلف با یکدیگر سازگاری ندارند.
incompatibly
به‌طرز غیرقابل‌سازگاری، در شرایطی که دو یا چند چیز با هم سازگار نیستند.
incompendious
عدم قابلیت خلاصه کردن یا جمع‌بندی، یعنی توضیحات طولانی و گیج‌کننده.
incompensated
عدم جبران خسارت یا خدمات انجام شده.
incompensation
عدم جبران، عدم پرداخت یا پاداش مناسب برای کار یا خدمات ارائه‌شده، به‌ویژه در موقعیت‌های شغلی.