knifers
جمع چاقوکشها، به افراد بیشتری که چاقو دارند اشاره دارد.
knifesmith
به معنای کسی است که چاقوها را میسازد و شکل میدهد.
knifeway
راهی که در آن از چاقو برای بریدن یا حرکت استفاده میشود، ممکن است به معنای استعاری یا واقعی باشد.
knifings
عمل یا حالت بریدن با چاقو، به خصوص در معنی توهینآمیز یا خشونتآمیز.
knightess
شخصیت زن شوالی که عموماً به عنوان قهرمان، جنگجو یا مدافع شناخته میشود.
knighthead
کلاهخود یا پوشش سر شوالیهها در دوران جنگهای قرون وسطی.
knightia
جنس ماهیهای فسیل با اهمیت تاریخی در زمینشناسی.
knightless
حالت یا وضعیتی که در آن شوالیهای وجود ندارد، به ویژه در زمینههای تاریخی یا داستانی.
knightlihood
شوالیهگی، دوران یا وضعیت یک شوالیه بودن، به ویژه در شرایطی که ویژگیها و مسئولیتهای شوالیهای در نظر گرفته میشود.
knightlike
مانند یک شوالیه، به خصوص در رفتار یا کردار.
knightling
شوالیهکودک، یک شوالیه جوان یا کسی که آرزو دارد شوالیه شود.
knightship
وضعیت یا مقام یک شوالیه، معمولاً با ویژگیهای خاص همراه است.
knightswort
گیاه شوالیهگی، نوعی گیاه که معمولاً در طب سنتی کاربرد دارد.
knipperdolling
کنپیردولینگ، نوعی ماهی از خانوادهی ماهیهای چرب است که در آبهای شیرین زندگی میکند.
knysna
کنیسنا، شهری ساحلی در آفریقای جنوبی با مناظر طبیعی فوقالعاده و جاذبههای گردشگری متعدد است.
knisteneaux
کنستینو، نوعی ماهی نادر که در آبهای شیرین زندگی میکند و نیاز به حفاظت دارد.
knitback
دوباره بافتن، به عمل بافتن یک شیء با استفاده از نخی گفته میشود که قبلاً بافته شده است.
knitch
بافتن یا کار بافتنی بهصورت غیررسمی و در جمع دوستانه.
knitster
بافنده به شخصی اطلاق میشود که به بافتنی علاقهمند است و به طور منظم در این زمینه فعالیت میکند.
knittable
به معنی قابلیت بافتن، به چیزهایی اطلاق میشود که میتوان آنها را به صورت بافتنی ایجاد کرد.
knitter
به شخصی که با استفاده از نخ و سوزن، بافتنیها را تهیه میکند گفته میشود.
knitters
جمع کثیری از افرادی که به بافتن مشغولند.
knittie
به یک اسباب بازی یا شی بافته شده اشاره دارد.
knittings
به بافتهها یا محصولات تولید شده با بافتن اشاره دارد.
knittle
فعل بافندگی که به فرآیند بافتن اشاره دارد.
knitwears
بافتنیها به لباسهای بافتهشده با الیاف نرم از جمله پشم یا اکریلیک گفته میشود که معمولاً برای گرم نگه داشتن بدن در فصل سرما استفاده میشود.
knitweed
بافتنیخز به نوعی گیاه هرز گفته میشود که معمولاً در خاکهای مرطوب و دشتها رشد میکند.
knitwork
کارهای بافتنی به هنر تولید اشیاء با الیاف بافتنی اشاره دارد.
knive
چاقو ابزاری فلزی با لبه تیز است که برای برش مواد غذایی و اشیاء استفاده میشود.
knived
چاقو زدن به معنای رد شدن یا حرکت کردن به سختی از میان موانع است.
knivey
«چاقویی» به کیفیت تیزی و قدرت برش چاقو اشاره دارد.
knobber
دستگاهی یا ابزاری برای چرخاندن و تنظیم کردن که به شکل دکمه ای بر روی اجسام مختلف قرار دارد.
knobby
دارای برآمدگیها یا انحناهای غیرمنظم، به ویژه در مورد اشیاء.
knobbier
شکل مقایسهای برای وصف چیزی که دارای برآمدگیهای بیشتری است.
knobbiest
شکل عالی برای وصف چیزی که دارای بیشترین برآمدگیها است.
knobbiness
ویژگی یا حالت داشتن برآمدگیها یا ناهمواریها.
knobbled
به معنای ناهموار کردن یا داشتن برآمدگیهای غیرمنظم.
knobbler
نابلر، ابزاری که برای ایجاد فرورفتگیها یا دندانههای کوچک بر روی سطوح مختلف استفاده میشود.
knobbling
فرورفتگی، عمل ایجاد دندانه یا فرورفتگی در سطوح مختلف.