nonsensually
به صورت غیرحس‌گرایانه یا بی‌معنی.
nonsensuous
که فاقد جنبه‌های حس‌گرایانه است.
nonsensuously
به صورت فاقد جذابیت حسی.
nonsensuousness
کیفیت عدم جذابیت حسی.
nonsentence
عبارتی که ساختار گرامری ندارد و به عنوان جمله شناخته نمی‌شود.
nonsententious
به معنای غیرمفلسفی، اشاره به رویکردی ساده و بی‌پرت و پا است که سعی در گمراه کردن یا عمیق‌تر نشان دادن موضوعات ندارد.
nonsententiously
به معنای غیرمفلسفی، به طرز بیان ساده و غیرآزاردهنده‌ای اشاره دارد که از دشواری‌های زبانی جلوگیری می‌کند.
nonsententiousness
حالت یا کیفیت غیرمفلسفی بودن، به سادگی و شفافیت در نگارش اشاره دارد.
nonsentience
حالت یا ویژگی نداشتن آگاهی یا درک، به‌ویژه در موجودات زنده.
nonsentiency
حالت نداشتن درک و آگاهی، به‌ویژه در موجودات زنده.
nonsentient
غیرادراکی، به موجوداتی اشاره دارد که از آگاهی و درک ذهنی بی‌بهره‌اند.
nonsentiently
به صورت غیرآگاهانه و بدون احساس، اشاره به عملی که بدون درک یا واکنش عاطفی انجام می‌شود.
nonseparability
ویژگی‌ای که در آن دو شیء نمی‌توانند از هم جدا شوند یا به طور مستقل وجود داشته باشند.
nonseparable
به حالتی اطلاق می‌شود که اجزا یا عوامل نمی‌توانند به طور جداگانه مورد تحلیل قرار گیرند.
nonseparableness
وضعیتی که در آن اجزا نمی‌توانند به تنهایی وجود داشته باشند.
nonseparably
به صورت غیرقابل تفکیک، به معنای وجود ارتباط نزدیک بین دو یا چند چیز.
nonseparating
اشاره به حالتی که در آن جوانب یا عناصر نمی‌توانند به طور مستقل مورد بررسی قرار گیرند.
nonseparation
عدم جدایی، یک وضعیت یا عمل که در آن چیزهای مختلف از هم جدا نمی‌شوند.
nonseparatist
غیر جدایی‌طلب، فرد یا گروهی که خواستار تقسیم یا جدایی بین گروه‌ها نیست.
nonseparative
غیر جداساز، مرتبط با فرآیندی که در آن اجزا از هم جدا نمی‌شوند.
nonseptate
غیر سپتات، به سلول یا ساختاری که دارای دیواره‌های داخلی تقسیم‌بندی نیست، اشاره دارد.
nonseptic
غیر سپتیک، به شرایطی اطلاق می‌شود که عاری از میکروب‌ها و عوامل عفونی باشد.
nonsequacious
غیر تبعیت‌کننده، اشاره به فردی که به راحتی پیرو دیگران نیست.
nonsequaciously
غیرپیروزوارانه، به‌گونه‌ای که بدون پیروی از دیگران یا بدون تغییر موضوع به چیزی توجه شود.
nonsequaciousness
غیرپیروزوار بودن، حالتی که در آن فرد از دیگران پیروی نمی‌کند و کلام خود را حفظ می‌کند.
nonsequacity
غیرپیروایی، حالتی که در آن فرد در بیان افکار یا احساسات خود از دیگران پیروی نمی‌کند.
nonsequent
غیرمتوالی، به مطلب یا موضوعی که به طور منطقی از چیزی پیروی نمی‌کند.
nonsequential
غیرمتوالی، به‌گونه‌ای که نمی‌توان آن را به ترتیب یا الگوی خاصی مرتب‌سازی کرد.
nonsequentially
به‌طور غیرمتوالی، به‌گونه‌ای که ترتیب مشخصی وجود نداشته باشد.
nonsequestered
غیرمحرمانه به معنای در دسترس بودن و جدا نشده، به ویژه در مورد اسناد یا منابع اطلاعاتی کاربرد دارد.
nonsequestration
عدم جداسازی به معنای ممانعت از جدا کردن یا محصور کردن دارایی ها یا منابع به طور رسمی در فرایند قانونی است.
nonseraphic
غیرفرشتگی به معنای عدم وجود ویژگی‌های الهی یا معصوم در چیزی یا کسی است.
nonseraphical
غیرفرشتگی به معنای ویژگی‌هایی است که به یک فرشته یا موجود الهی مربوط نمی‌شود و بر موارد انسانی متمرکز است.
nonseraphically
به معنای عدم اشاره به ویژگی‌های الهی یا غیرواقعی در نحوه بیان یا پردازش موضوعی.
nonserial
غیرسری به معنای متوالی نبودن یا عدم تنظیم در یک ترتیب خاص اشاره دارد.
nonseriality
غیرسریالی، وضعیتی است که در آن عناصر به صورت غیر ترتیبی یا بدون نظم توالی‌دار قرار دارند.
nonserially
به شیوه‌ای که در آن عناصر به ترتیب خاصی قرار نگیرند.
nonseriate
غیرسریالی، به حالتی اشاره دارد که عناصر به صورت توالی منظم یا خطی قرار نگیرند.
nonseriately
به حالتی اشاره دارد که اجزا به ترتیب خاصی قرار نگیرند و با یکدیگر هماهنگ نباشند.
nonserif
غیرسریالی به فونت‌هایی اطلاق می‌شود که بدون حاشیه‌های انتهای حروف طراحی شده‌اند.